فلش بک به صبح مهمونی

فلش بک به صبح مهمونی
+کوکککککک بلند شو باید بری سر کار
_امروز نمیخوام برم
ویو میرا
وای همه نقشه هام روبهم ریخت صبر کن من زنگزدم به مامان کوک گفتم مامان زودتر به بابا بگید زنگ بزنه رو گوشی کوک گفت باشه همین الان میگم گفتم مونونم مامان گفت خواهش
بابای کوک زنگ زد رو گوشی کوک کوک گذاشت رو ایفون•
پ•ک پسر تو جاییییییی (با اعصبانیت)
_ولی
پ•ک ولی نداره زود بیا
کوک سریع امادع شد و رفت منم سریع به مامان کوک زنگ زدم گفتم مامان جان لطفا زود بیاید
بهتره سریع کارارو انجام بدیم
گفت باشه عروس خوشکلم
مامان کوک اومد و همه جارو تزعین کردیم
من خودمو زدم به غش و همه چراغارو خاموش کردم مامان کوک زنگ زد به کوک
گف ک
ککککککککککوک ببببیا ممیرا غش کرده پسرم کوک گف الان میام
منو مامان کوک یه بزنقدشی زدیم و رفتیمدست به کار شدیم یهو کوک در زد من هم لیوان پر اب رو ریختم رو زمین و خدم هم انداختم
مامان کوک درو باز کرد و گف پسرم بیا اینجاااااا
و یهو کوک اومد سمتم و صورتشو سمتم کرد و منم تا اومد نفس مصنوعی بده من رفتم سمتش و یهو
کامنت ①⑧
لایک ①⑧
اسلاید دوم لباس میراواسه مهمونی
اسلاید سوم لباس کوک واسه مهمونی