part

part 230
کایا: اینجوری نگو تو مناسب ترین شخص برای مامان شدنی
سوزومه: بهش فک نکردم بعدشم باید با جنیور هم صحبت کنم ـ
کایا: کاشکی بچم پسر باشه بچت دختره بعد بیام خواستگاریت
سوزومه: فک نمیکنی برای این حرفا خیییلی زوده هنوز به دنیا نیومده به فکر زن گرفتنشی 😕
کایا: 😅 مامان نمونه قبل از این که بچه به دنیا بیاد براش همچی رو فراهم میکنه
سوزومه: اوم پس بهتره ازت یاد بگیرم مامان نمونه
سوزومه دستشو گذاشت روی شکم کایا
سوزومه: کوچولو ببین مامانت چقدر دوست داره اگه به دنیا بیای مامان بابات دنیارو میریزن به پات تو هم باید بهشون قول بدی ادم خوبو مهربونی بشی مثل خالت
کایا: ولی شیطونیت به خالت نره ها
سوزومه: مگه من شیطونم
کایا: اره چه جورم
سوزومه: دلتونم بخواد
النا: خانوم شام امادست
سوزومه: اوکی الان میایم
النا: چشم (رفت)
سوزومه: خب مامان کوچولو بریم ستایی باهم غذا بخوریم
کایا دستشو روی شکمش گذاشت شروع کرد به صحبت کردن با بچش
کایا: مامانی گشنته؟ بریم غذا بخوربم امشب؟ بابا دیر میاد پس باید با خاله غذابخوریم. مشکلی که نداری
سوزومه: چه مشکلی باید داشته باشه وقتی خاله به این جذابی داره
کایا: اخخ..... هه فک کنم کوچولو هم موافق
سوزومه: خب پاشو دیگه بریم غذا سرد شد
کایا: بریم
بلند شدنو رفتن سر میز وشروع کردن به خوردن شام
کایا: رابطت با جنیور چطوریه
سوزومه: خوبه ولی یکم ....
کایا: چیزی شده
سوزومه: چیز خاصی نیستو نمیخوام بزگش کنم ولی این چند مدته زیاد سر کارش میمونه
دیدگاه ها (۱)

part 231و شبا دیر میاد کایا: حتما خیلی سرش شلوغ سوزومه: شاید...

part 232هارو: افرین کوچولو حقمو ازمامانت بگیر کایا: هارو هار...

part 229النا: هرچی شما بگید سوزومه: شنیدی مستر جنیور: یس لید...

part 228روش خیمه زد داشت نزدیکش میشد سوزومه: جنیور حالت خوبه...

P¹¹ویو تینا از خواب با صدای دوش حمام بیدار شدم - آه دوباره ج...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط