part

part 232
هارو: افرین کوچولو حقمو ازمامانت بگیر
کایا: هارو
هارو: شوخی کردم بابا...... کوچولو مامانتو اذیت نکنیا وگرنه خودم میام کمکت
کایا: گمشو بینیم بابا
هارو باخنده از جاش بلند شدو از پشت بقلش کردو یه بوسه روی لپاش گذاشت
هارو: هانی (عزیزم) قهر نکن داشتم سربسرت میزاشتم تا یکم هوات عوض شه
کایا: باشه برو لباستو عوض کن بیا سر شام
هارو: چشم لیدی
هارو رفت بالا بعد از شام سوزومه و جنیور از کایا خداحافظی کردنو رفتن خونه واردخونه شدن سوزومه خواست چراغارو روشن کنه که جنیور نزاشت
سوزومه: چیزی شده
جنیور: اوم الان میخوامت
سوزومه: ول کن تو هم خسته ای منم همینطــ...
جنیور لباش رو روی لبای سوزومه گذاشتو عمیق مک میزد بعد چند مین نفس کم اوردو از هم جدا شدن سوزومه چراغارو روشن کرد
سوزومه: چرا این چند روزه سر کاری
جنیور: فردا میبرمت یه جایی
سوزومه: این جواب سوالم نبود
جنیور: اونجا جوابتو میدم
سوزومه: اوکی بریم بخوابیم خیلی خستم
جنیور: فردا صبح بیدارت میکنم صبحونه رو اونجا میخوریم
سوزومه: کجا میخوای منو ببری
جنیور: میفهمی
سوزومه: اوم بریم
رفتن اتاق خوابو بعد عوض کردن لباساشون خوابیدن
«صبح»
جنیور: سوزی سوزی
سوزومه: اوم
جنیور: بیدار شو
سوزومه: ول کن بزار بخوابم
جنیور: بلند شو برات سوپرایز خیلی بزرگ دارم
سوزومه از بیدار شدو روبرو جنیور نشست
سوزومه: چه سوپرایزی
جنیور: بگم که سوپرایز نییت
سوزومه: پس همین الان بده
جنیور: اماده شو بریم ببینیمش
سوزومه: بریم
باهم دیگه اماده شدنو از خونه زدن بیرون سوار ماشین شدنو راه افتادن
ویوسوزومه
خیلی هیجان داشتم ببینم چی برام اماده کرده جنیور در سکوت فقط رانندگی میکرد بعد بیست مین وارد یه جاده خاکی شد که از جنگل میگذشت یکم ترسیده بودم
سوزومه: جنیور داریم کجا میریم
جنیور: داریم میرسیم
چند مین بعد وسط جنل نگه داشت و از ماشین پیاده شد اومد سمت منو در باز کرد
جنیور: لیدی از اینجا به بعد رو باید پیاده بریم
از ماشین پیاده شدمو روبروش وایستاد از پشتش یه چشم بند بهث داد
جنیور: اینو هم باید ببندی
سوزومه: چرا
جنیور: بهم اعتماد کن بیبی
سوزومه: اوکی
جنیور چشمام بست دستامو گرفتو برد به یه طرف هیچی نمیدیدم خیلی ترسیده بودم بعد ده مین وایستاد
سوزومه: چیشد؟ رسیدیم
جنیور: اوم بزار کمکت کنم چشماتو باز کنی
جنیور چشمامو باز کرد اولش چیزی نمیتونستم ببینم یکم که پلک زدم بهتر شد جنیور روبروم وایستاده بود لبخند
سوزومه: خب؟

از این به بعد شرط میزارم
لایک❤: 15
کامنت🗨: 20
دیدگاه ها (۲۱)

part 233جنیور: برگرد سوزومه: چی برگشتم با دیدن یه خونه وسط ج...

part 234پاتریشیا: شمارشو برات فرستادم لیلی: ممنون من دیگه می...

part 231و شبا دیر میاد کایا: حتما خیلی سرش شلوغ سوزومه: شاید...

part 230کایا: اینجوری نگو تو مناسب ترین شخص برای مامان شدنیس...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۴#

#Gentlemans_husband#Season_two#part_219+لباسام چی؟ _بیا بیرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط