در این روزهای آخر سال آنقدر دلتنگ میشوم

در این روزهای آخر سال آنقدر دلتنگ می‌شوم
که دیگر جانش را ندارم حالم را تغییر بدهم
و بی‌اراده اما با رضایت تن می‌دهم
به این "هیجان غم‌انگیز دلتنگی"
آنقدر شدید می‌شود این دلتنگی
که گویا دلتنگ تمام کسانی می‌شوم که هنوز هستند...
دلتنگ کسانی که نمی‌دانم کیستند
دلتنگ کسانی که هنوز نیامده‌اند
دلتنگ لبخندهایی که هنوز ندیده‌ام
و
امسال دلتنگ تمام کسانی که پارسال بودند
و الان دیگر نیستند
حتی آنها که نمی‌شناختمشان...
آشوبی‌ست درونم
راستش ترسِ از تنها مواجه شدن با احساساتم است که بی‌قرارم می‌کند..
-به تماشا نشستن کارنامه‌ی همیشه مردودم-
و می‌گریزم دائم.
نفسم سنگین است.
گمان می‌کنم برای فرار از همین احساسات است که آدم‌ها میفتند به تکاپوی آخر سال که سراسر هیاهوست،
وگرنه دنیا که قرار نیست به آخر برسد
-میلاد است، میلاد بهار-


آخر سالتان به خیر،
سال جدیدتان پر برکت،
و حال دلتان همیشه خوب...

ارادتمند..
مهران 1399/12/30
دیدگاه ها (۴)

در سفره ی هفت سین امسال به جای سیب، عکس لبخندت را می گذارم.....

آخرین شب از امسال است...خلاصه امسال در این افعال لعنتی خلاصه...

سفر بخیر اسفند! کوله بارت را بستی؟ چیزی را فراموش نکرده باشی...

خوبم ؛به خوبیِ شکلات های تلخ و شیرین و خوش رنگی که روی میز ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط