چند پارتی کوکی
*ارت چهارم*
-------------------------
کوک:تهیونگ نیلا ناراحتی قلبی دارههههه
تهیونگ:خب پس چرا وایسادی زود باش بریم دیگهههه
با تهیونگ سوار ماشین شدیم و ب سمت خونه راه افتادیم..
بلاخره بعد از دو س بار ک نزدیک بود تصادف کنیم رسیدیم خونه..
با عجله بادیگارد و تهیونگ رو کنار زدم و انقد نگران بودم ک در ماشینم باز گذاشتم..
رفتم دم در اتاق و همینکه دستگیره رو پایین آوردم دیدم در باز نشد..
دو س بار تلاش کردم ولی باز نشد..
دیگه مطمعن شدم ک درو قفل کرده..
و اینکه صدایی ازش نمی شنیدم نگران ترم میکرد..
حداقلش باید صدای گریش میومد..
چندین بار خودمو محکم ب در زدم تا باز شه..
تهیونگ از راه رسید و سعی داشت آرومم کنه ولی تاثیر نداشت..
با لگد خیلی محکم زدم ب در ک بلاخره باز شد و سراسیمه رفتم تو ح با چیزی ک دیدم پاهام سست شد..
نیلا با صورت و بینی قرمز و در حالی ک رد اشک رو صورتش مونده بود کف اتاق افتاده بود..
بقضم شکست..
با گریه رو زمین نشستم و بدن بی جونشو تو بقلم گرفتم..
_نیلااااااااا،نیلا قربونت برم چشمای قشنگتو باز کنننننن(داد و گریه)
_نیلا پاشووووو پاشووووو بدبختم نکننننن پاشوووو(گریه)
_نیلا فدات شم گوه خوردم توروخدا پاشووووووو(گریه)
_نیلااااااااا(گریه)
دیدم پا نمیشه برای همین براید بقلش کردم و ب سمت بیمارستان نزدیک خونه دوییدم..
---------------------------
خبخبخب
اینم از پارت چهارم
گایز پارت سوم تو کامنت های پارت دومه
شرایط توت فرنگیاااممم:
لایک:۱۰
کامنت:۱۰
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.