فصل دوم پارت سیزده
میدونستم بازم چانیول دنده لجش گیر کرده پس کاری جز قبول کردن نمیتونستم انجام بدم سرمو به نشانه فهمیدن تکون دادم بعد رفتیم بیرون منم به گفته چانیول رفتپ روی مبل نشستم چانیول هم مشغول درست کردن قهوه شد که یهویی صدای زنگ یه گوشی اومد دقیق تر شدم صدای گوشی مادر جون بود
مادر جون در حال مکالمه:
مادر جون:سلام ..آره...عه...باشه الان میام خدافظ
پایان مکالمه.
مادر جون:خوب دیگه یه کاری پیش اومده من باید برم
مین سو:اما همین جوری که نمیشه حد اقل قهوه بخورید بعد برید
مادر جون:نه دخترم کاری برام پیش اومده باید برم
چانی:حالا که کار دارید ما هم اصراری نداریم
مادر جون:خیلی خوب دیگه مواظب بچه باش من دیگه میرم خدافظ
مادر جون رفت چانیول دوتا لیوان قهوه که ای برای هردتامون ریخته بود رو روی یه سینی گزاشت و بعد اومد روی میز کنار مبل گزاشت
چانی:دیدی مادرم فقط منو نوش براش مهمه حتی نگفت مواظب خودت باش فقط گفت مواظب بچه باش درواقعه الان من میخوام بهت بگم خوب دیگه مادر شوهرو عروس همیشه یه مشکلی با هم دارن تو هم نباید به خاطر فکرای مسخره مامانم خودتو اذیت کنی
مین سو:چانیول
چانی:هوم
مین سو:ولی کار بدی کردی
چانی:من خوب میدونم چی خوبه چی بد
داشتیم حرف میزدیم که صدای گریه بچه بلند شد سریع رفتیم سمت اتاقش چانیول آرومش کرد تا من شیرشو آماده کردم بعد شیرشو خورد و خوابید...
ادامه دارد
خوب اینم از این بهله مادر شوهر و عروس همیشه با هم یه مشکلی دارن دیگه😉😂
امیدوارم دوست داشته باشید منتظر نظرهاتون هستم اگه غلط املایی یا اشتباه تایپی بود معذرت🙈
ممنونم کیوتیام😊
مادر جون در حال مکالمه:
مادر جون:سلام ..آره...عه...باشه الان میام خدافظ
پایان مکالمه.
مادر جون:خوب دیگه یه کاری پیش اومده من باید برم
مین سو:اما همین جوری که نمیشه حد اقل قهوه بخورید بعد برید
مادر جون:نه دخترم کاری برام پیش اومده باید برم
چانی:حالا که کار دارید ما هم اصراری نداریم
مادر جون:خیلی خوب دیگه مواظب بچه باش من دیگه میرم خدافظ
مادر جون رفت چانیول دوتا لیوان قهوه که ای برای هردتامون ریخته بود رو روی یه سینی گزاشت و بعد اومد روی میز کنار مبل گزاشت
چانی:دیدی مادرم فقط منو نوش براش مهمه حتی نگفت مواظب خودت باش فقط گفت مواظب بچه باش درواقعه الان من میخوام بهت بگم خوب دیگه مادر شوهرو عروس همیشه یه مشکلی با هم دارن تو هم نباید به خاطر فکرای مسخره مامانم خودتو اذیت کنی
مین سو:چانیول
چانی:هوم
مین سو:ولی کار بدی کردی
چانی:من خوب میدونم چی خوبه چی بد
داشتیم حرف میزدیم که صدای گریه بچه بلند شد سریع رفتیم سمت اتاقش چانیول آرومش کرد تا من شیرشو آماده کردم بعد شیرشو خورد و خوابید...
ادامه دارد
خوب اینم از این بهله مادر شوهر و عروس همیشه با هم یه مشکلی دارن دیگه😉😂
امیدوارم دوست داشته باشید منتظر نظرهاتون هستم اگه غلط املایی یا اشتباه تایپی بود معذرت🙈
ممنونم کیوتیام😊
۱۶.۷k
۰۹ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.