دوست پسر مافیای من پارت ۵=
دوست پسر مافیای من پارت ۵=
صبح ساعت ۱۰
+:آخ سرم داره میترکه چقدر درد میکنه آخخخ
_:اوم دیشب چقد هوب خوابیدما
+:کوفتت بشه همینجوری داشتم با مینسو حرف میزدم ک گوشیم زنگ خورد مکالمه؛
+:الو
<سلام شما خانم کیم میسو هستین ؟
+:بله خودم هستم شما ؟
<من جانگ هستم منشی آقای جئون جانگ کوک
+:بله امرتون ؟
<خواستم بهتون بگم ک آقای جئون گفتن اگر میشه امشب ساعت ۲ ظهر داخل شرکتتون شمارو ببینن فردا نمیتونن بیان
+:بسیار خب منتظرم
<فعلا
...:+
+:اوه من برم شکرت جئون قراره بیاد
_:اووو خوشگل کنیا سعی کن بری تو دلش سینگل برنگردی
+:میشه ببندی !
_:تایید میشود
+:من برم حاضر شم ، سریع رفتم بالا تو اتاقم حموم دوش گرفتم اومدم موهامو خشک کردم موهام تا شونه هام بود ولی پایینش آبی بود بعدش ی لباس مشکی تقریبا باز انتخاب کردم پوشیدم آرایش غلیطی کردم چونکه علاقه ای به میکاپ لایت ندارم بعدش ادکلن تلخمو زدم گردنبندمو با ساعتمو بستم سوئیچ لامبورگینیمو برداشتم زدم بیرون
_:او دختر چه جیگری شدی ندزدنت 😂
+:مرسی عشقم من برم فعلا توهم برو برای قرارت بت مرتیکه کیم حاضر شو
_:یاا نگو مرتیکه
+:چیه دوسش داری (لبخند شیطانی)
_:بسه برووو به کارت برس
+:بای
از زبان کوک
=:صبح با حس فوقالعاده ای بیدار شدم دیدم ته هم کنارم خوابیده بیدار شده بود
×:صبحت بخیر آقای رئیس مافیا
=:صبح شماهم بخیر آقای دستیار رئیس مافیا
×:(خنده) دیشب حال کردیا دلی از عزا در آوردی
=:آره اولین بار بود انقدر بهم حال داد
*کوک و ته رفتن پایین صبحانه خوردن رفتن سر کار هاشون
=:جانگ بیا اینجا
&:جانم ارباب
=:زنگ بزن به کیم میسو بگو ساعت دو میریم شرکتش
&:ولی ارباب قرار واسه فرداس
=:از کی تاحالا رو حرف من حرف میزنی کاری ک بهت گفتم رو بکن زودد
&:چشم ارباب
*میسو حاضر شد و رفتش داخل شرکتش
+:وایی من چرا استرس دارم
*ی آدامس از کیفش در آورد و خورد تا بلکه استرسش بخوابه ک در اتاقش به صدا در اومد
+:کیه ؟
...:منم میشه بیام تو
+:بفرمایید اومد تو دیدم سو هی هستش
(نکته:هان سو هی رفیق صمیمی میسو و مینسو هستش ک تاجر هستش ۲۳ سالشه و باهم اینا خیلی رابطشون خوبه به خصوص با میسو)
(علامت سوهی٪)
+:تا دیدمش رفتم پریدم بغلش
٪:وایی دلم واست ی ذره شده بودد
+:منم همینطور چطوری خوبی چیشد اومدی اینجا؟
٪:دیروز فهمیدم اومدید دیگ گفتم حتما خسته اید امروز اومدم تو چطوری
+:عالیم منم
*در اتاق زده شد
منشی : خانم کیم آقای جئون وارد شرکت شدن
+: اوهه خیلی خب برو راهنماییشون کن داخل
٪:جئون کیه دیگ ؟
+:طرف قرار داد جدیدم
٪:خوبه من تو شرکتم منتظر میشم تا جلست تموم شه
+:نه برو ممکنه طول بکشه
٪:اشکال نداره منتظر میمونم
+:باشه مرسی عشقم
صبح ساعت ۱۰
+:آخ سرم داره میترکه چقدر درد میکنه آخخخ
_:اوم دیشب چقد هوب خوابیدما
+:کوفتت بشه همینجوری داشتم با مینسو حرف میزدم ک گوشیم زنگ خورد مکالمه؛
+:الو
<سلام شما خانم کیم میسو هستین ؟
+:بله خودم هستم شما ؟
<من جانگ هستم منشی آقای جئون جانگ کوک
+:بله امرتون ؟
<خواستم بهتون بگم ک آقای جئون گفتن اگر میشه امشب ساعت ۲ ظهر داخل شرکتتون شمارو ببینن فردا نمیتونن بیان
+:بسیار خب منتظرم
<فعلا
...:+
+:اوه من برم شکرت جئون قراره بیاد
_:اووو خوشگل کنیا سعی کن بری تو دلش سینگل برنگردی
+:میشه ببندی !
_:تایید میشود
+:من برم حاضر شم ، سریع رفتم بالا تو اتاقم حموم دوش گرفتم اومدم موهامو خشک کردم موهام تا شونه هام بود ولی پایینش آبی بود بعدش ی لباس مشکی تقریبا باز انتخاب کردم پوشیدم آرایش غلیطی کردم چونکه علاقه ای به میکاپ لایت ندارم بعدش ادکلن تلخمو زدم گردنبندمو با ساعتمو بستم سوئیچ لامبورگینیمو برداشتم زدم بیرون
_:او دختر چه جیگری شدی ندزدنت 😂
+:مرسی عشقم من برم فعلا توهم برو برای قرارت بت مرتیکه کیم حاضر شو
_:یاا نگو مرتیکه
+:چیه دوسش داری (لبخند شیطانی)
_:بسه برووو به کارت برس
+:بای
از زبان کوک
=:صبح با حس فوقالعاده ای بیدار شدم دیدم ته هم کنارم خوابیده بیدار شده بود
×:صبحت بخیر آقای رئیس مافیا
=:صبح شماهم بخیر آقای دستیار رئیس مافیا
×:(خنده) دیشب حال کردیا دلی از عزا در آوردی
=:آره اولین بار بود انقدر بهم حال داد
*کوک و ته رفتن پایین صبحانه خوردن رفتن سر کار هاشون
=:جانگ بیا اینجا
&:جانم ارباب
=:زنگ بزن به کیم میسو بگو ساعت دو میریم شرکتش
&:ولی ارباب قرار واسه فرداس
=:از کی تاحالا رو حرف من حرف میزنی کاری ک بهت گفتم رو بکن زودد
&:چشم ارباب
*میسو حاضر شد و رفتش داخل شرکتش
+:وایی من چرا استرس دارم
*ی آدامس از کیفش در آورد و خورد تا بلکه استرسش بخوابه ک در اتاقش به صدا در اومد
+:کیه ؟
...:منم میشه بیام تو
+:بفرمایید اومد تو دیدم سو هی هستش
(نکته:هان سو هی رفیق صمیمی میسو و مینسو هستش ک تاجر هستش ۲۳ سالشه و باهم اینا خیلی رابطشون خوبه به خصوص با میسو)
(علامت سوهی٪)
+:تا دیدمش رفتم پریدم بغلش
٪:وایی دلم واست ی ذره شده بودد
+:منم همینطور چطوری خوبی چیشد اومدی اینجا؟
٪:دیروز فهمیدم اومدید دیگ گفتم حتما خسته اید امروز اومدم تو چطوری
+:عالیم منم
*در اتاق زده شد
منشی : خانم کیم آقای جئون وارد شرکت شدن
+: اوهه خیلی خب برو راهنماییشون کن داخل
٪:جئون کیه دیگ ؟
+:طرف قرار داد جدیدم
٪:خوبه من تو شرکتم منتظر میشم تا جلست تموم شه
+:نه برو ممکنه طول بکشه
٪:اشکال نداره منتظر میمونم
+:باشه مرسی عشقم
۱۰.۵k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.