اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت۲۲
ویو کوک
موقع رانندگی یه سوزش وحشتناکی توی بازم حس کردم آروم دستم رو روی بازم کشیدم و وقتی دستم رو نگاه کردم دیدیم که پره خ.ون بود چیزی نگفتم چون حدس میزدن بخ.یه هام باز شه و با همون دسته خ.ونی فرمون رو گرفتم و گاز رو تا ته فشار دادم که سریع تر برسیم هر لحظه که می‌گذشت دردش بدتر میشد و خیس شدن بازوم رو حس میکردم ا.ت کنارم نشسته بود میترسیدم که متوجه خ.ون ریزیم بشه چون یواش یواش لباسم داشت خیسه خ.ون میشد
کوک چیشده چرا انقد تند میری
_چیزی نیست عزیزم یکم عجله دارم
×وای اروم تر الان به کش.تن.مون میدی
_نگران نباش
و شروع کردم به لایی کشیدن
که ا.ت یه لحظه بازوم رو گرفت که برنده به میون(بعد ۲۲ پارت هنوز عادت ندارم میخوایتم بنویسم لیا🤣) یه چیزی بگه که خیسی بازو و لباسم رو احساس کرد دستش رو از رو بازوم برداشت و وقتی خ.ون رو دیدن هر دو همزمان گفتن
×خ.ونن
_چیزی نیست یکم دیگه میرسیم خونه واسه همین تند میرفتم میخواستم تو نفهمی که فهمیدی
سرعتمو کم کردم و ا.ت گفت
بزن بغل
_چی
گفتم بزن بغل
×ا.ت چی داری میگی
کوک بزن بغل(داد)
_اوکی اوکی آروم باش
زدم بغل پیاده شد سریع پیاده شدم دیدم داره میاد سمتم و یهو نشست پشت فرمون
بشین بریم
_چی ا.ت پیاده شو تو هنوز حالت خوب نیست
میشینی یا ن
با نگاهی که بهم انداخت گلخیدم و سریع رفتم نشستم میون هنو هنگ بود
تا درو بستم ماشین به سرعت جت شروع با حرکت کرد جوری که منو میون چسبیده بودیم به صندلی ها وحشتناک تند میرفت و لایی می‌کشید جوری که منی که عشق سرعتم دارم به ابن فک میکنم داره زیادی تند میره در عرضه چند دقیقه رسیدیم خونه درو باز کرد و رفتیم داخل و گفت
ل.خت شو
_×چییییییییییییی
×ا.ت من اینجام
_چی میگی ا.ت
وای منظورم اینه که لباس.ت رو در بیار کع بتونم زخمت بخ.یه کنم
_اها اوکی
اومدم لباسم رو در بیارم که ...
به مناسبت تولد نامجوننننن
دو پارت دیگه هم امروز براتون میزارم
دیدگاه ها (۱)

#اکسه_مافیا پارت ۲۳ویو کوکاومدم لباسم رو در بیارم که یهو ا.ت...

واییییییییییی من فدات شممممممممم ببین تولد کی بودهههه

وای وای وای تولد رهبره مون بوددد

#اکسه_مافیا پارت ۲۱ا.ت ماش.ه رو کشید ولی میون سریع تف.نگ رو ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط