part34
#part34
اجوشی:اره پسرم زنتو اذیت نکن ببین چقد داره اذیت میشه که بچتوسالم به دنیابیاره کوک:کییی ایننن بچه چی اخه باشه باشع ببخشیدهمشوحساب کنین باذوق دستاموزدم به همو گفتم:وااای مرسی عزیزم بچمون به داشتن پدری مثه تو افتخارمیکنه یه نگاه خشمگین بهم انداختوامدیه قدمیمولباشوچسبوندبه گوشمو طوری زمزمه کردکه تمام موهای بدنم ازخوردن نفساش به گوشن سیخ شدکوک:ک اینطورکه مابچه داریم اره که ازدواج کردیم دارم برات عزیززززم فقط صبرکن وازم جداشدوپلاستیکاروهمروخودش برداشتوگفت:عزیزم بیادیگه بایدزودبریم خونه نمیخوام خسته بشی ازحرفش خجالت کشیدموبا اجوشیواجوما خدافظی کردموگفتم:عاا با باشه عزیزم امدم وقتی سوارماشین شدیم ماسکشودراوردوبرگشت طرفموگف:عممم ک میخوای خانم جئون باشی که بچه من تو شکمته ودستشوگذاش روشکمم بااینکه ازرولباس بود ولی بازم مورمورم شدکوک:همم چه خوبم شبیه سازیش کردی افرین میگم بیابرو بازیگرشو همم چطوره ها+بب ببخشید منظوری نداشتم فقط هنوزحرفم تموم نشده بودکه دستشوگذاشت رودهنمو تو یه حرکت ناگهانی دستگیره صندلیو کشیدکه صاف شدوامدروم خیمه زدانقدجاخورده بودم ک حدنداشت+چی چیکارمیکنی بلندشو ازروم کوک:اووم مگ ت زن من نیستی مگ بچه من تو شکمت نیس خوب منم میخوام با مامان بچم یکم خلوت کنم مشکلیه هممم+بابا ببخشید شوخی بود بلدشودیگ کوک:نوچ نوچ خانم خوبی باش دیگه وباانگشتش گونمو نوازش کردوبه لبام خیره شدداشت بهم نزدیک میشد که گفتم:یاااا توروخدامعذرت میخوام من مسلمونم لطفا بلند شواصلا دیگه دمپرت نمیام خوبع فقط بلند شوحواسم نبودکه یه قطره اشک ازچشام جاری شد کوک تا اشکمو دیدسریع بادستش پاکش کردو بلندشد رفت طرف راننده نشست کوک:ب ببخشید نمیخواستم اذیتت کنم فقط میخواستم یکم تلافی کنم بلندشدمو نشستم سرع جامودادزدم:ت مشکلت بامن چیه مگع من چیکارت کردم منی که شیش سال عاشقتم من به خاطرت همه چیوول کردم امدم اینجا تا پیش توباشم تا توی هوایی نفس بکشم که توهستی من مگع چیکارکردم ک تو اذم متنفری تمام مدت داشت بابهت نگام میکرداشکاموپاک کردموازماشین پیاده شدم که کوکم پیاده شدکوک:یااا کجامیری وایسابش جوابی ندادم که دنبالم امد امدجلوموگف:ببخشید معذرت میخوام نمیخواستم ناراحتت کنم خواهش میکنم لطفا+بروکنارمیخوام برم کوک:کجا منم باهات میام نمیزارم اینجوری تنهایی بری+غلط کردی مگه ت چیکارمی بروکنارکوک:نمیرم بیابریم خونه+نمیخوام خودم میرم حسابی کلافه شده بود چندنفریم دورمون جم شده بوده ولی خیلی کم بودن یکیشون دادزد جونگکوکک اینوکه گف روح ازبدنم جداشداحمق بدون ماسک امده بودهردومون ماتمون زده بود دستشوگرفتموسریع دویدمودنبال
اجوشی:اره پسرم زنتو اذیت نکن ببین چقد داره اذیت میشه که بچتوسالم به دنیابیاره کوک:کییی ایننن بچه چی اخه باشه باشع ببخشیدهمشوحساب کنین باذوق دستاموزدم به همو گفتم:وااای مرسی عزیزم بچمون به داشتن پدری مثه تو افتخارمیکنه یه نگاه خشمگین بهم انداختوامدیه قدمیمولباشوچسبوندبه گوشمو طوری زمزمه کردکه تمام موهای بدنم ازخوردن نفساش به گوشن سیخ شدکوک:ک اینطورکه مابچه داریم اره که ازدواج کردیم دارم برات عزیززززم فقط صبرکن وازم جداشدوپلاستیکاروهمروخودش برداشتوگفت:عزیزم بیادیگه بایدزودبریم خونه نمیخوام خسته بشی ازحرفش خجالت کشیدموبا اجوشیواجوما خدافظی کردموگفتم:عاا با باشه عزیزم امدم وقتی سوارماشین شدیم ماسکشودراوردوبرگشت طرفموگف:عممم ک میخوای خانم جئون باشی که بچه من تو شکمته ودستشوگذاش روشکمم بااینکه ازرولباس بود ولی بازم مورمورم شدکوک:همم چه خوبم شبیه سازیش کردی افرین میگم بیابرو بازیگرشو همم چطوره ها+بب ببخشید منظوری نداشتم فقط هنوزحرفم تموم نشده بودکه دستشوگذاشت رودهنمو تو یه حرکت ناگهانی دستگیره صندلیو کشیدکه صاف شدوامدروم خیمه زدانقدجاخورده بودم ک حدنداشت+چی چیکارمیکنی بلندشو ازروم کوک:اووم مگ ت زن من نیستی مگ بچه من تو شکمت نیس خوب منم میخوام با مامان بچم یکم خلوت کنم مشکلیه هممم+بابا ببخشید شوخی بود بلدشودیگ کوک:نوچ نوچ خانم خوبی باش دیگه وباانگشتش گونمو نوازش کردوبه لبام خیره شدداشت بهم نزدیک میشد که گفتم:یاااا توروخدامعذرت میخوام من مسلمونم لطفا بلند شواصلا دیگه دمپرت نمیام خوبع فقط بلند شوحواسم نبودکه یه قطره اشک ازچشام جاری شد کوک تا اشکمو دیدسریع بادستش پاکش کردو بلندشد رفت طرف راننده نشست کوک:ب ببخشید نمیخواستم اذیتت کنم فقط میخواستم یکم تلافی کنم بلندشدمو نشستم سرع جامودادزدم:ت مشکلت بامن چیه مگع من چیکارت کردم منی که شیش سال عاشقتم من به خاطرت همه چیوول کردم امدم اینجا تا پیش توباشم تا توی هوایی نفس بکشم که توهستی من مگع چیکارکردم ک تو اذم متنفری تمام مدت داشت بابهت نگام میکرداشکاموپاک کردموازماشین پیاده شدم که کوکم پیاده شدکوک:یااا کجامیری وایسابش جوابی ندادم که دنبالم امد امدجلوموگف:ببخشید معذرت میخوام نمیخواستم ناراحتت کنم خواهش میکنم لطفا+بروکنارمیخوام برم کوک:کجا منم باهات میام نمیزارم اینجوری تنهایی بری+غلط کردی مگه ت چیکارمی بروکنارکوک:نمیرم بیابریم خونه+نمیخوام خودم میرم حسابی کلافه شده بود چندنفریم دورمون جم شده بوده ولی خیلی کم بودن یکیشون دادزد جونگکوکک اینوکه گف روح ازبدنم جداشداحمق بدون ماسک امده بودهردومون ماتمون زده بود دستشوگرفتموسریع دویدمودنبال
۵.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.