[ تو رآهِ برگشت به خونه از دآنشگاه رو یکی از صندلی هآی ات
[ تو رآهِ برگشت به خونه از دآنشگاه رو یکی از صندلیهآی اتوبوس نشستم . .
کنآرم یه نفر نشسته بود که از پنجره بیرون رو نگآه میکرد
اتوبوس شروع به حرکت کرد و آروم میرفت
تو جآده اصلی که افتآد
یه نفر پنجره اتوبوس رو بآز کرد . .
تو اتوبوس یه هوآیی پیچید و بوی عطرِ خآصی رو حس کردم
بغل دستی من که هنذفری دآشت چشمآش رو گرد کرد
هنذفری رو از گوشش بردآشت
یه جوری به قسمتِ جلوی اتوبوس نگآه میکرد که انگآر دنبال کسی میگرده یا انگآر یه کسی رو تو اون شلوغی گم کرده !
یکم بعد تکیه دآد به صندلی و هنذفری رو دوبآره گذآشت
چشمآش رو بست و محکمُ عمیق نفس کشید
یه جوری نفس میکشید که انگآر میخواست هوآ رو مال خودش بکنه
همینجور بآ تعجب بهش نگآه میکردم !
هنوزم چشمآش بسته بودن
سرش رو به سمتِ عقب برد و به صندلی تکیه دآد و از گوشه چشمش اشک اومد
اتوبوس به ایستگآه سوم رسید و اشکش رو پآک کرد و بلند شد که پیآده بشه . .
پیآده که شد
کنآر خیابون موند و دآشت به اتوبوس نگآه میکرد
انگآر دنبالِ کسی میگرده یا منتظر مونده کسی از اتوبوس پیآده شه
اتوبوس رآه افتاد امآ هنوز دآشت نگآه میکرد !
اون کسی رو که میخوآست پیاده نشد و تو اتوبوس هم پیدآش نکرد
اینکه چند بآر تو مسیر مُرد و زنده شد رو نمیدونم
ولی انگآر دو نفر
هر روز بآهم تو این ایستگآه پیآده میشدن
ولی حالا
هیچ موقع دیگه یه نفر تو این ایستگآه پیاده نمیشه..͜ ]
کنآرم یه نفر نشسته بود که از پنجره بیرون رو نگآه میکرد
اتوبوس شروع به حرکت کرد و آروم میرفت
تو جآده اصلی که افتآد
یه نفر پنجره اتوبوس رو بآز کرد . .
تو اتوبوس یه هوآیی پیچید و بوی عطرِ خآصی رو حس کردم
بغل دستی من که هنذفری دآشت چشمآش رو گرد کرد
هنذفری رو از گوشش بردآشت
یه جوری به قسمتِ جلوی اتوبوس نگآه میکرد که انگآر دنبال کسی میگرده یا انگآر یه کسی رو تو اون شلوغی گم کرده !
یکم بعد تکیه دآد به صندلی و هنذفری رو دوبآره گذآشت
چشمآش رو بست و محکمُ عمیق نفس کشید
یه جوری نفس میکشید که انگآر میخواست هوآ رو مال خودش بکنه
همینجور بآ تعجب بهش نگآه میکردم !
هنوزم چشمآش بسته بودن
سرش رو به سمتِ عقب برد و به صندلی تکیه دآد و از گوشه چشمش اشک اومد
اتوبوس به ایستگآه سوم رسید و اشکش رو پآک کرد و بلند شد که پیآده بشه . .
پیآده که شد
کنآر خیابون موند و دآشت به اتوبوس نگآه میکرد
انگآر دنبالِ کسی میگرده یا منتظر مونده کسی از اتوبوس پیآده شه
اتوبوس رآه افتاد امآ هنوز دآشت نگآه میکرد !
اون کسی رو که میخوآست پیاده نشد و تو اتوبوس هم پیدآش نکرد
اینکه چند بآر تو مسیر مُرد و زنده شد رو نمیدونم
ولی انگآر دو نفر
هر روز بآهم تو این ایستگآه پیآده میشدن
ولی حالا
هیچ موقع دیگه یه نفر تو این ایستگآه پیاده نمیشه..͜ ]
۵.۹k
۰۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.