bts
#معشوقه_لرد
پارت۶
"چند ساعت بعد
_جونگکوک اینا اسبای منه، سوارکاری بلدی؟
+شوخی میکنی؟من برای سوار کاری ساخته شدم.
-اوکی، ببینیم.
جونگکوک رفت تا سوار اسب شه، اما همین که سوار شد اسب شیهه کرد و جونگکوک رو پرت کرد روی زمین.
+اخخخخخ
_جونگکوککککک
_حالت خوبه؟
+ا.اره فقط کمرم، داغون شد
_شما که زاده شده بودی برای سوار کاری، چی شد پس؟
+هعیییی، اسبای تو مشکل دارن، به من چه.
_باشه کوچولو.
+کوچولو عمته.
تهیونگ کمک کرد جونگکوک بلند شه و بعد سوار اسب خودش کرد و خودشم پشت جونگکوک نشست و به سمط جنگل تازید.
جونگکوک تقریبلا تو بغل تهیونگ بود و از اینهمه نزدیکی معذب شده بود
_خب
چشماتو ببند کوچولو
+میخوای منو بکشی؟
_شاید
جونگکوک چشماش رو بست و تهیونگ اونواز اسب پایین اورد و اسب رو به درختی بست و به طرفی راه افتادند
_حالا چشماتو باز کن
جونگکوک وقتی چشماشو باز کرد رودخونه بزرگی رو دید که کنارش پره از همون گلای افسانه ایه تهیونگ و یه میز و صندلی چوبی هم کنارشه
برگ ها تقریبا ریخته بود و سطح رودخونه با برگ تزیین شده بود
+این.این واقعا. واقعا مهشره، ممنونم تهیونگ، عاشقتمممممم
جونگکوک این رو گفت، پرید و تهیونگ رو بغل کرد
تهیونگ که تاحالا تو چنین موقعیتی نبود شکه شدو
_ع.عا، خواهش میکنم. تولدت مبارک، به پاتوق مخفی من خوش اومدی
+بهترین تولدیه که تاحالا داشتم، بعد از چند سال اولین باره داره بهم خوش میگذرع
تهیونگ میخواست حرفی رو بزنه ولی کمی دودل بود
_ام.میگم که، یکم از خودت بگو
+خودم؟
_اره
+خب من جئون جونگکوکم، پدر و مادرمو از دست دادم
_متاسفم
+مهم نیست:) یه برادر بزرگتر دارم که هیجده سالشه و یه برادر ناتنی کوچیک تر از خودم دارم که تقریبا ده سالشه،کیم نامجون و پارک جیمین
+میدونم برات سوال پیش اومد، نامجون فامیلیه مادرمو خواست چون با فامیل های پدری جور نبود دلش نمیخواست فامیل پدری روش باشه، و جیمینم برادر ناتنیمونه، یعنی بعد از مرگ پدر، مادر ازدواج کرد و موقع به دنیا اومدن جیمین مرد،برای همین هرسه برادر فامیلی یکی ای نداریم،و پدره جیمین هم الان رستورانی رو داخل کره اداره میکنه و به ما هم تو هزینه های زندگی کمک میکنه، من و جیمین و نامجون باهم اینجا زندگی میکنیم. البته نامجون معمولا نیستش، اون یه دستیار کارگاهه و همش به سفر میره و وقتی میره سفر جیمینو میفرسته پیش پدرش یا پدرش میاد اینجا، برای همین من امروز تنهام.
پارت۶
"چند ساعت بعد
_جونگکوک اینا اسبای منه، سوارکاری بلدی؟
+شوخی میکنی؟من برای سوار کاری ساخته شدم.
-اوکی، ببینیم.
جونگکوک رفت تا سوار اسب شه، اما همین که سوار شد اسب شیهه کرد و جونگکوک رو پرت کرد روی زمین.
+اخخخخخ
_جونگکوککککک
_حالت خوبه؟
+ا.اره فقط کمرم، داغون شد
_شما که زاده شده بودی برای سوار کاری، چی شد پس؟
+هعیییی، اسبای تو مشکل دارن، به من چه.
_باشه کوچولو.
+کوچولو عمته.
تهیونگ کمک کرد جونگکوک بلند شه و بعد سوار اسب خودش کرد و خودشم پشت جونگکوک نشست و به سمط جنگل تازید.
جونگکوک تقریبلا تو بغل تهیونگ بود و از اینهمه نزدیکی معذب شده بود
_خب
چشماتو ببند کوچولو
+میخوای منو بکشی؟
_شاید
جونگکوک چشماش رو بست و تهیونگ اونواز اسب پایین اورد و اسب رو به درختی بست و به طرفی راه افتادند
_حالا چشماتو باز کن
جونگکوک وقتی چشماشو باز کرد رودخونه بزرگی رو دید که کنارش پره از همون گلای افسانه ایه تهیونگ و یه میز و صندلی چوبی هم کنارشه
برگ ها تقریبا ریخته بود و سطح رودخونه با برگ تزیین شده بود
+این.این واقعا. واقعا مهشره، ممنونم تهیونگ، عاشقتمممممم
جونگکوک این رو گفت، پرید و تهیونگ رو بغل کرد
تهیونگ که تاحالا تو چنین موقعیتی نبود شکه شدو
_ع.عا، خواهش میکنم. تولدت مبارک، به پاتوق مخفی من خوش اومدی
+بهترین تولدیه که تاحالا داشتم، بعد از چند سال اولین باره داره بهم خوش میگذرع
تهیونگ میخواست حرفی رو بزنه ولی کمی دودل بود
_ام.میگم که، یکم از خودت بگو
+خودم؟
_اره
+خب من جئون جونگکوکم، پدر و مادرمو از دست دادم
_متاسفم
+مهم نیست:) یه برادر بزرگتر دارم که هیجده سالشه و یه برادر ناتنی کوچیک تر از خودم دارم که تقریبا ده سالشه،کیم نامجون و پارک جیمین
+میدونم برات سوال پیش اومد، نامجون فامیلیه مادرمو خواست چون با فامیل های پدری جور نبود دلش نمیخواست فامیل پدری روش باشه، و جیمینم برادر ناتنیمونه، یعنی بعد از مرگ پدر، مادر ازدواج کرد و موقع به دنیا اومدن جیمین مرد،برای همین هرسه برادر فامیلی یکی ای نداریم،و پدره جیمین هم الان رستورانی رو داخل کره اداره میکنه و به ما هم تو هزینه های زندگی کمک میکنه، من و جیمین و نامجون باهم اینجا زندگی میکنیم. البته نامجون معمولا نیستش، اون یه دستیار کارگاهه و همش به سفر میره و وقتی میره سفر جیمینو میفرسته پیش پدرش یا پدرش میاد اینجا، برای همین من امروز تنهام.
- ۳.۷k
- ۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط