وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ...
وقتی بازیت داد ولی دست کمی از اون نداشتی ...
پارت چهارده
_____
ویو ا.ت
رفتیم نشستیم سر میز تنها دو تا صندلی خالی بود که باید با جیهوپ کنار هم مینشستیم ...همه در حال غذا خوردن بودن یه تیکه گوشت مونده بود که هم من هم جیهوپ چاسپینگ ها رو روی گوشت گذاشتیم
+دستت رو بکش من این گوشت رو دوست دارم
_برو گمشو بابا ...من میخوام بهتره دستت رو برداری تا نزدمت
+زر نزن باو ....
زد رو دست جیهوپ و سریع گوشت و گرفت و کلش رو گذاشت تو دهنش
_هوفف...
با اینکه خودش نوشابه داشت ولی لیوان جیهوپ رو گرفت و تا ته سر کشید و بعد لیوان خودش رو خورد
+آخیشش ...ممنون آقای کیم (جین)
جین:خواهش میکنم (لبخند)
بلند شد و رفت رو مبل لش کرد تلویزیون رو روشن کرد
_صداش رو کم کننن
+نمیخواممم
صدای تلویزیون رو بیشتر کرد
_آیشش ...دختره ....
نامجون:(خنده) تو با این پیر میشی
اومد چیزی بگه که گوشیش زنگ خورد شماره ناشناس بود
_بله؟!
&....
_شما؟!
&.....
_چی میگی معلوم هست کی هستی؟!
&.....
اومد حرف بزنه که گوشی از دستش کشیده شد
+چی میگی ؟!
&خانم کیم به به رخصت دادید
+گ،وه نخور زر بزن
همه :(متعجب ، برگ ریخته)
&آماده مردن باش
+مردن ؟!...ببینم تو میخوای من رو بکشی ؟!
&از من گفتن بود ...راستی همیشه حواست به پشت سرت باشه
+تو هم حواست به اطرافت باشه جوجه
&آنقدر مطمئنی ؟!
+آنقدری که مطمئنم نیستم مادرت قبل از پدرت زی،،،ر کسی بوده
&تو...
+عزت زیاد
تلفن رو قطع کرد
+آخههه (حالت تمسخر) تو از این ترسیدی جوجه ؟!
_حرف دهنت رو بفهم ا.ت
+از امشب میخوام رو پرونده های حقیرانه تو کار کنم ...کسی تو اتاق من نیاد
_اتفاقا من میام چون خونه منه
+مال تو داخل...آیشش خدایا ...بیا داخل تا همه اسناد پروندتت به فاخ بره امتحان کن
رفت بالا و داخل اتاق در رو بست
پرونده ها رو که سه یا چهار تا میشدن اما هر کدوم خیلی برگه داشت رو روی میز گذاشت و شروع کرد به مطالعه اونها
ساعت از چهار هم گذشته بود ...هیچ سرنخی وجود نداشت ...جز چند تا شماره ناشناس که وقتی بهش زنگ میزنی در شبکه وجود نداشت ...عجیب بود آخه ... چرا این همه پرونده ولی یه سرنخ هم وجود نداشت ؟! ...از اتاق بیرون اومد و برای خودش به نوشیدنی اماده کرد داشت میخورد که با دیدن جیهوپ گُریخت که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#J_HOPE
پارت چهارده
_____
ویو ا.ت
رفتیم نشستیم سر میز تنها دو تا صندلی خالی بود که باید با جیهوپ کنار هم مینشستیم ...همه در حال غذا خوردن بودن یه تیکه گوشت مونده بود که هم من هم جیهوپ چاسپینگ ها رو روی گوشت گذاشتیم
+دستت رو بکش من این گوشت رو دوست دارم
_برو گمشو بابا ...من میخوام بهتره دستت رو برداری تا نزدمت
+زر نزن باو ....
زد رو دست جیهوپ و سریع گوشت و گرفت و کلش رو گذاشت تو دهنش
_هوفف...
با اینکه خودش نوشابه داشت ولی لیوان جیهوپ رو گرفت و تا ته سر کشید و بعد لیوان خودش رو خورد
+آخیشش ...ممنون آقای کیم (جین)
جین:خواهش میکنم (لبخند)
بلند شد و رفت رو مبل لش کرد تلویزیون رو روشن کرد
_صداش رو کم کننن
+نمیخواممم
صدای تلویزیون رو بیشتر کرد
_آیشش ...دختره ....
نامجون:(خنده) تو با این پیر میشی
اومد چیزی بگه که گوشیش زنگ خورد شماره ناشناس بود
_بله؟!
&....
_شما؟!
&.....
_چی میگی معلوم هست کی هستی؟!
&.....
اومد حرف بزنه که گوشی از دستش کشیده شد
+چی میگی ؟!
&خانم کیم به به رخصت دادید
+گ،وه نخور زر بزن
همه :(متعجب ، برگ ریخته)
&آماده مردن باش
+مردن ؟!...ببینم تو میخوای من رو بکشی ؟!
&از من گفتن بود ...راستی همیشه حواست به پشت سرت باشه
+تو هم حواست به اطرافت باشه جوجه
&آنقدر مطمئنی ؟!
+آنقدری که مطمئنم نیستم مادرت قبل از پدرت زی،،،ر کسی بوده
&تو...
+عزت زیاد
تلفن رو قطع کرد
+آخههه (حالت تمسخر) تو از این ترسیدی جوجه ؟!
_حرف دهنت رو بفهم ا.ت
+از امشب میخوام رو پرونده های حقیرانه تو کار کنم ...کسی تو اتاق من نیاد
_اتفاقا من میام چون خونه منه
+مال تو داخل...آیشش خدایا ...بیا داخل تا همه اسناد پروندتت به فاخ بره امتحان کن
رفت بالا و داخل اتاق در رو بست
پرونده ها رو که سه یا چهار تا میشدن اما هر کدوم خیلی برگه داشت رو روی میز گذاشت و شروع کرد به مطالعه اونها
ساعت از چهار هم گذشته بود ...هیچ سرنخی وجود نداشت ...جز چند تا شماره ناشناس که وقتی بهش زنگ میزنی در شبکه وجود نداشت ...عجیب بود آخه ... چرا این همه پرونده ولی یه سرنخ هم وجود نداشت ؟! ...از اتاق بیرون اومد و برای خودش به نوشیدنی اماده کرد داشت میخورد که با دیدن جیهوپ گُریخت که ...
نظر یادت نره رفیق !!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#fake#J_HOPE
۴.۱k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.