__عروسک خانوم من__

p56

بچها که واقعا گیج بودن فقط گوش کردن و کارت رو دیدن
>دیگه از اینجا به بعد با خودتونه چه کنید فقط.....به کلاس بچگیمون برای اخرین سوپرایز برید
کوک: ا.ت ...ا.ت اونجاست؟(هیجانی)
>من دیگه اجازه حرفی ندارم با اجازه

خدمتکار رفت و کوک و تهیونگ به هم نگاه کردن و به سمت کلاس دویدن انتضار داشتن ا،تو ببینن و کلافه کنن از سوال و معذرت خواهی اما با دیدن پدر بزرگشون کپ کردن
پ.ک: سلام پسرای خوش تیپم...چقدر بزرگ شدید
تهونگ: بابا....بزرگ
پ.ک: همین فقط؟

کوک ویو
متعجب به پدربزرگش که خیلی دوستش داشتم نگاه میکردم منقار بود ا،تو ببینم بهم تو ویدئو گفته بود بابا بزرگ زندس اما نگفته بود اینجوری میاد دیدنشون....پریدم بغلش

بچها خوشحال از دیدن پدربزرگ بودن که عمو بزرگ با آمدنش تجدید شادی کرد
تهیونگ: حالا بابا بزرگ پا رو سر کار گذاشتی این همه سال هیچی بگو این دختره کجاس حسابی کارش داریم

اخمای رئیس بزرگ رفت تو هم باز این بچها وابسته شدن
پ.ک: دختره؟کارشو انجام داد از کره رفته الان فک کنم تو هواپیما باشه
بعد از این حرف بدنشون سرد شد عرق سرد رو پیشونی کوک اینه شوک زدگیش بود

کوک ویو
چی؟...چیشد؟....ا.ت تو هواپیماس؟

کوک: ی..یعنی چی؟چ..چرا...ا.ت...چرا
پدربزرگشون کوک رشید رو بغل کرد و اروم زد پشتش
پ.ک: میدونم پسر....تو عاشقش بودی ولی اون رفته...الان بیشتر تو شوکی حق داری پس الان میگم که یکجا کنار بیای....ا‌.ت ازدواج کرده
تهیونگ و کوک: چیییییی؟
تهیونگ: چطوری میشه؟ا.ت گفت اینجا منتظرش بمونیم چطور رفته؟چطور ازدواج کرده؟
کوک: ا.ت....
تهیونگ: شوخی میکنید نه؟باز این آمده ما رو سر کار بزاره نه؟

تهیونگ با پریشونی از اتاق امد بیرون و با پا زدن به دری وارد کلاس میشد و چیزی جز میز و صندلی نبود و کوک....فقط زنگ ا.ت میزد ودعا می‌کرد جواب بده
تهیونگ برگشت تو کلاس
تهیونگ; بابا بزرگ خواهش میکنم بزاز.... یه بار دیگه ببینمش
کوک: چرا عشق من رفته؟...چطوره ازدواج کرده؟..ها؟رئیس ترو خدا بگو کجا ببینمش
پ.ک: هوف....شاید اگه عجله کنید فرودگاه اصلی ببینیدش

کوک قبل از تموم شدن حرف دست تهیونگ و کشید و به دویدن خودش پشت ماشین نشست

کوک ویو
تو مال منی...خیلی وقته‌.....تازه کامل امدی پیشم نمیزارم بری اینبار دیگه اگه آسمون بیاد روی زمین...مال خودمی مال جونگکوک....ا.ت اگه شده میکشمت ولی پیش خودم نگهت میدارم....امیدوارم فقط رفتنت شوخی باشه.....بگو دیروز دروغ گفتی که میری
بگو که ازم دلخوری و شوخی کردی بگو اونجا فقط غاف کیره بگو رفتنت دروغه....بمون و بگو

تهیونگ ویو
ا.ت چطور تونستی ها؟کجایی؟خواهش میکنم هنوز پروازت شروع نکرده باشی....خواهش میکنم همش جک باشه....پول؟......
free post
دیدگاه ها (۲)

__عروسک خانوم من__

__عروسک خانوم من__

سناریو...

https://harfeto.timefriend.net/17290134450860

پارت ۸۴ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط