وانشات 💲Dark love🖤
وانشات 💲Dark love🖤
ا/ت : +
تهیونگ : _
از زبان تهیونگ :
بازم مثل همیشه مست از بار برگشت
برای دعوا کردن باهاش دیر بود چون مست بود و چیزی نمیفهمید
ا/ت بدون اینکه چیزی بگه رفت تو اتاق و بخاطر اینکه مست بود عرض چند ثانیه خوابش برد
از زبان تهیونگ :
باید آروم باشم
نفس عمیقی کشیدم و تصمیم گرفتم فردا باهاش صحبت کنم و دلیل کاراشو بپرسم
فردا :
تهیونگ خیلی وقت بود که از خواب بیدار شده بود ، با صدای باز شدن در اتاق خواب تهیونگ فهمید که ا/ت بیدار شده
_ سلام
+ سلام
_ صبح بخیر
+.........
_ بیا بشین صبحانه بخور میزو چیدم
ا/ت رفت و سر میز نشت
* مشغول خوردم صبحانه بودن
_ دیشب مست بودی ، باز رفته بودی بار؟
+.......
_ وقتی ازت سوال میپرسم جوابمو بده ، گفتم رفته بودی باااار؟(با داد)
+ تهیونگ واقعا حوصله شنیدن صداتو ندارم ولم کن فضولیش به تو نیمده
_ این چیه رو گردنت؟
+ گفتم ببند دهنتو
_ با کی خوابیدییی (با داد)
+ با هرکی دلم میخواس
و بلند شد و از خونه رفت بیرون
ا/ت نمیدونستم داره کجا میره فقط داشت دور میشد
تهیونگم داشت میدوید دنبالش
رسید به ا/ت و دستشو کشید
+ چته
_ ا/ت میدونی که من دوستت دارم ، چرا داری اینکارارو میکنی لعنتی؟چرا داری عذابم میدی ؟
چرا محبتاتو از من دریغ میکنی
+ چون فهمیدم که اشتباه باهات ازدواج کردم ، بچگی کردم ، نمیدونم از چیت خوشم اومد ، ولم کن دست از سرم بردار حالم ازت بهم میخوره ، نمیخوام قیافتو بببینم ، من یکی دیگه رو دوست دااارم (با داد)
_ چ..چی؟!!
و..ولی ..م..من ..دو..دوستت ..دار..م
+ برام مهم نیست ، من ازت متنفرم
دستشو از تو دستای تهیونگ کشید بیرون و به راهش ادامه داد که با صدای بوق کامیون سرشو برگردوند و تهیونگ رو دید که داره به سمتش میدوعه
بچه ها اینجا اِسلو شده ، یعنی صحنه آهسته
ماشین هر لحظه نزدیک تر میشد
ا/ت در ذهنش :
+ یعنی تموم شد؟
یعنی دیگه نمیتونم زندگی کنم؟
تهوینگ چی؟
دیگه نمیتونم ببینمش؟
از حرف هایی که زدی پشیمون بودی
دلت نمیخواست اینجوری از هم جدا شید
تو این فاصله به تهیونگ نگاه کردی که هنوز داشت به طرفت میدوید
ناخودآگاه قطره اشکی از چشمت چکید که فهمیدی چقد دوستش داری
ولی ، ولی دیگه دیر بود
*پایان صحنه آهسته
ماشین تقریبا یه چند قدمیت رسیده بود ، دیگه وقت نداشتم ، حتی تو دقایق آخرم یه تهیونگ نگاه میکردم
ذهن ا/ت :
یک ، دو ، سه
گایز بقیش اینجا جا نشد ادامشو دوباره میزارم 💜
ا/ت : +
تهیونگ : _
از زبان تهیونگ :
بازم مثل همیشه مست از بار برگشت
برای دعوا کردن باهاش دیر بود چون مست بود و چیزی نمیفهمید
ا/ت بدون اینکه چیزی بگه رفت تو اتاق و بخاطر اینکه مست بود عرض چند ثانیه خوابش برد
از زبان تهیونگ :
باید آروم باشم
نفس عمیقی کشیدم و تصمیم گرفتم فردا باهاش صحبت کنم و دلیل کاراشو بپرسم
فردا :
تهیونگ خیلی وقت بود که از خواب بیدار شده بود ، با صدای باز شدن در اتاق خواب تهیونگ فهمید که ا/ت بیدار شده
_ سلام
+ سلام
_ صبح بخیر
+.........
_ بیا بشین صبحانه بخور میزو چیدم
ا/ت رفت و سر میز نشت
* مشغول خوردم صبحانه بودن
_ دیشب مست بودی ، باز رفته بودی بار؟
+.......
_ وقتی ازت سوال میپرسم جوابمو بده ، گفتم رفته بودی باااار؟(با داد)
+ تهیونگ واقعا حوصله شنیدن صداتو ندارم ولم کن فضولیش به تو نیمده
_ این چیه رو گردنت؟
+ گفتم ببند دهنتو
_ با کی خوابیدییی (با داد)
+ با هرکی دلم میخواس
و بلند شد و از خونه رفت بیرون
ا/ت نمیدونستم داره کجا میره فقط داشت دور میشد
تهیونگم داشت میدوید دنبالش
رسید به ا/ت و دستشو کشید
+ چته
_ ا/ت میدونی که من دوستت دارم ، چرا داری اینکارارو میکنی لعنتی؟چرا داری عذابم میدی ؟
چرا محبتاتو از من دریغ میکنی
+ چون فهمیدم که اشتباه باهات ازدواج کردم ، بچگی کردم ، نمیدونم از چیت خوشم اومد ، ولم کن دست از سرم بردار حالم ازت بهم میخوره ، نمیخوام قیافتو بببینم ، من یکی دیگه رو دوست دااارم (با داد)
_ چ..چی؟!!
و..ولی ..م..من ..دو..دوستت ..دار..م
+ برام مهم نیست ، من ازت متنفرم
دستشو از تو دستای تهیونگ کشید بیرون و به راهش ادامه داد که با صدای بوق کامیون سرشو برگردوند و تهیونگ رو دید که داره به سمتش میدوعه
بچه ها اینجا اِسلو شده ، یعنی صحنه آهسته
ماشین هر لحظه نزدیک تر میشد
ا/ت در ذهنش :
+ یعنی تموم شد؟
یعنی دیگه نمیتونم زندگی کنم؟
تهوینگ چی؟
دیگه نمیتونم ببینمش؟
از حرف هایی که زدی پشیمون بودی
دلت نمیخواست اینجوری از هم جدا شید
تو این فاصله به تهیونگ نگاه کردی که هنوز داشت به طرفت میدوید
ناخودآگاه قطره اشکی از چشمت چکید که فهمیدی چقد دوستش داری
ولی ، ولی دیگه دیر بود
*پایان صحنه آهسته
ماشین تقریبا یه چند قدمیت رسیده بود ، دیگه وقت نداشتم ، حتی تو دقایق آخرم یه تهیونگ نگاه میکردم
ذهن ا/ت :
یک ، دو ، سه
گایز بقیش اینجا جا نشد ادامشو دوباره میزارم 💜
۵۴.۷k
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.