یه شب پرسید اگه من نبودم الان این ساعت چیکار میکردی

یه شب پرسید : اگه من نبودم الان این ساعت چیکار میکردی؟
گفتم : کتاب میخوندم ، فکر میکردم ، می‌نوشتم
عکس ادیت می‌کردم ، نقاشی می‌کردم شاید ، یا خطاطی.
گفت : ببین پس این دیوونه چقدر رقیب داره!!
دلم می‌خواست براش بنویسم:
رقیب نیستن اینا؛چیزایین که نباشی زنده نگهم میدارن، تا برگردی.
دیدگاه ها (۲)

قوی باش خوبِ من!از این دوره‌ی کلافگی و بحران هم به سلامت عبو...

براي اينکه انسان کمال يابد،صد سال کم است...ولی برای بد نامی ...

.اگرچه خوب اما عشق گاهی درد سر دارددل تو از همه دیوانگی هایم...

اگر دیوار حاشا بلند است، اما تنهایی را نمی‌شود حاشا کرد، همی...

پارت ۲۵:ویو جیمین: وقتی خودش بوسم کرد از خوشحالی و ذوقم نمید...

باید بدهکاریم بهت رو صاف می کردم و مثل یک ژاپنی وظیفه شناس د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط