(وقتی.......)
(وقتی.......)
علامت مینهو÷
علامت سونگمین×
(فلش بک 4 سال پیش)
مینهو بازیگر تئاتر و سینما بود که در کنار این کار دنس هم انجام میداد
و سونگمین هم یه کارگردان موفق بود
سونگمین یه تئاتر تاریخی زنده رو میخواست کارگردانی کنه که مینهو نقش اصلی رو بازی میکرد
سونگمین برای دعوت از لینو برای بازی در
تئاتری که خودش کارگردانی میکرد به خونه ی لینو رفت
و ازش خواست که بیاد
×اقای لی ازتون میخوام که نقش اصلیه تئاتر منو بازی کنید
درحالی که سونگمین در اقیانوس چشمای لینو غرق شده بود باصدایی به خودش اومد
÷باشه من مشکلی ندارم فیلمنامه رو به من بده تا من روش تسلط پیدا کنم
×حتما،به بچه ها میگم به دستون برسونن
مینهو لبخندی زد و سونگمین رو راهنمایی کرد تا بره
÷این عشق در نگاه اول بود؟
÷این پسر چه زیبا بود
در ذهن مینهو وهمینطور سونگمین یه عالمه سوال باعث شده بود برای چند ساعتی در افکار خود غرق بشن
(۱ساعت بعد)
لینو باصدای زنگ در به خودش امد و رفت ببینه
کیه
=سلام اقای لی من از طرف اقای کیم مزاحم شدم اومدم فیلمنامه رو بهتون بدم
÷سلام..... مرسی (لبخندی زد و خداحافظی کرد)
(صبح روز بعد )
÷سلام....... اقای کیم
×اوه...... سلام اقای لی
(یک ساعت بعد روی صحنه تئاتر)
÷ای عشق زیبای من... من تا پای جان برای تو زندگی میکنم امیدوارم مرا بالا تر از یک دوست و همکار ببینی و امیدوارم عشق مرا به خودت قبول کنی
×کات ........عالی بود بریم برا پارت بعدی
(رو به سونگمین کرد و گفت)
÷ای عشق زیبای من......من تا پای جان برای تو زندگی میکنم امیدوارم مرا بالاتر از یک دوست و همکار ببینی و امیدوارم عشق مرا نسبت به خودت قبول کنی(سونگمین تعجب زده به لینو نگاه کرد)
÷متن باحالی بود
سونگمین که خیالش راحت شده بود به خالت اولیه برگشت
(چن ساعت بعد تمرین تئاتر)
×اقای لی واقعا عالی بودین فردا بیاید ساعت ۱۲ بیاید که میکاپتون کنن و یه تمرین مختصر انجام بدیم وبرین برای اجرا
÷اول یه چی بگم میتونین راحت باشید و لینو یا مینهو صدا کنید و چشم میام
(چن روز بعد اجرا )
مینهو تو افکار خودش غرق شده بود
که یه دفعه صدای زنگ در اون افکاراش رو کنار گذاشت و سمت در رفت
×اوه......سلام مستر لی
÷سلام سونگمینی بیا تو
سونگمین میخواست به اون پسر اعتراف کنه
و باری از رو دوشش برداشته بشه
×هم دلم تنگ شده بود هم اومدم یه حرکتی بزنیم
÷منم دل تنگت بودم
لینو داشت درو میبست که سونگی زانو زد
و از مینهو در خواست رابطه کرد
÷ت...تو...ا...ا...الان چی گفتی
×با من میای توی رابطه (بلند شد و توی چشمای لینو نگاه کرد)
میدونم تو یه ایدل بازیگری و.....
حرفش با کاری که لینو کرد نیمه کاله موند
خیس و با عشق میبوسید و هر از گاهی زبونشو وارد دهنش میکرد و نقطه به نقطشو لمس میکرد با عشق همو میبوسیدن بعد از چند دقیقه......
×عاشقتم لی مینهو
÷منم همینطور
دوباره لباشونو روی هم گذاشت و دلتنگی چن وقتشونو از بین ببرن که انتهای خوبی نداشت
(من دیگه چیزی ندارم باشه برای بعدن)
علامت مینهو÷
علامت سونگمین×
(فلش بک 4 سال پیش)
مینهو بازیگر تئاتر و سینما بود که در کنار این کار دنس هم انجام میداد
و سونگمین هم یه کارگردان موفق بود
سونگمین یه تئاتر تاریخی زنده رو میخواست کارگردانی کنه که مینهو نقش اصلی رو بازی میکرد
سونگمین برای دعوت از لینو برای بازی در
تئاتری که خودش کارگردانی میکرد به خونه ی لینو رفت
و ازش خواست که بیاد
×اقای لی ازتون میخوام که نقش اصلیه تئاتر منو بازی کنید
درحالی که سونگمین در اقیانوس چشمای لینو غرق شده بود باصدایی به خودش اومد
÷باشه من مشکلی ندارم فیلمنامه رو به من بده تا من روش تسلط پیدا کنم
×حتما،به بچه ها میگم به دستون برسونن
مینهو لبخندی زد و سونگمین رو راهنمایی کرد تا بره
÷این عشق در نگاه اول بود؟
÷این پسر چه زیبا بود
در ذهن مینهو وهمینطور سونگمین یه عالمه سوال باعث شده بود برای چند ساعتی در افکار خود غرق بشن
(۱ساعت بعد)
لینو باصدای زنگ در به خودش امد و رفت ببینه
کیه
=سلام اقای لی من از طرف اقای کیم مزاحم شدم اومدم فیلمنامه رو بهتون بدم
÷سلام..... مرسی (لبخندی زد و خداحافظی کرد)
(صبح روز بعد )
÷سلام....... اقای کیم
×اوه...... سلام اقای لی
(یک ساعت بعد روی صحنه تئاتر)
÷ای عشق زیبای من... من تا پای جان برای تو زندگی میکنم امیدوارم مرا بالا تر از یک دوست و همکار ببینی و امیدوارم عشق مرا به خودت قبول کنی
×کات ........عالی بود بریم برا پارت بعدی
(رو به سونگمین کرد و گفت)
÷ای عشق زیبای من......من تا پای جان برای تو زندگی میکنم امیدوارم مرا بالاتر از یک دوست و همکار ببینی و امیدوارم عشق مرا نسبت به خودت قبول کنی(سونگمین تعجب زده به لینو نگاه کرد)
÷متن باحالی بود
سونگمین که خیالش راحت شده بود به خالت اولیه برگشت
(چن ساعت بعد تمرین تئاتر)
×اقای لی واقعا عالی بودین فردا بیاید ساعت ۱۲ بیاید که میکاپتون کنن و یه تمرین مختصر انجام بدیم وبرین برای اجرا
÷اول یه چی بگم میتونین راحت باشید و لینو یا مینهو صدا کنید و چشم میام
(چن روز بعد اجرا )
مینهو تو افکار خودش غرق شده بود
که یه دفعه صدای زنگ در اون افکاراش رو کنار گذاشت و سمت در رفت
×اوه......سلام مستر لی
÷سلام سونگمینی بیا تو
سونگمین میخواست به اون پسر اعتراف کنه
و باری از رو دوشش برداشته بشه
×هم دلم تنگ شده بود هم اومدم یه حرکتی بزنیم
÷منم دل تنگت بودم
لینو داشت درو میبست که سونگی زانو زد
و از مینهو در خواست رابطه کرد
÷ت...تو...ا...ا...الان چی گفتی
×با من میای توی رابطه (بلند شد و توی چشمای لینو نگاه کرد)
میدونم تو یه ایدل بازیگری و.....
حرفش با کاری که لینو کرد نیمه کاله موند
خیس و با عشق میبوسید و هر از گاهی زبونشو وارد دهنش میکرد و نقطه به نقطشو لمس میکرد با عشق همو میبوسیدن بعد از چند دقیقه......
×عاشقتم لی مینهو
÷منم همینطور
دوباره لباشونو روی هم گذاشت و دلتنگی چن وقتشونو از بین ببرن که انتهای خوبی نداشت
(من دیگه چیزی ندارم باشه برای بعدن)
۲.۲k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.