گلم

.
گُلم
که صدایت می کنم
شمعدانی چه اخمی می کند!
مانده ام
جانم
را چقدر آهسته بگویمت
که هم تو بشنوی
و هم آب از دل هیچ گنجشکی تکان نخورد.
#حمید_جدیدی




•°○S°•○
دیدگاه ها (۷)

تمام شهر بوی عطر بهار گرفته وتمام من بوی تو کجایی بهار دارد ...

و ماسالهاست بدون آنکه بخواهیمیک دلتنگی خاصو مشتی سکوت راکنار...

میخواستم همه ی کارهایم را بکنمو یر فرصت دنبال او بروممیخواست...

امشب دلم تو را میخواهدنشسته روی صندلی مقابلمدر سکوت سرد این ...

شده ام در قفس خاطره ها زندانیدردم این است که هم دردی و هم در...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

از تو می گویم غزل با این دل شیدایی امشاعر چشم فریبا ، خالق ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط