¹⁵
¹⁵
فردا
کوک
کوک: اقا چرا نمیتونم
*: پلیسی؟
کوک: نه
*: پس بخاطر همین میگم
کوک: چطور بگم من لازم دارم
*: نمیشه
کوک: ببین اقا من از صبح تا الان اینجام هر جا که دوربین داشته گفتن خرابه الان فقط ماله شماست که درسته یه لطفی کنید برای دیشبو نگاه کنم
*: دیشب که اینجا کامل بسته بود
کوک: میدونم میدونی چیه دوست دخترم گمشده میخوام بدونم چه اتفاقی براش افتاده
*: چی؟
کوک: اره
*: باشه برو تو اون اتاقه نگاه کن
سوکو: کی دوست دختر دار شدی ما با خبر نشدیم
کوک: تو از کجا اومدی؟
سوکو: از دیشب خوابم نبرده خواستم بدونم برای چی دوربین میخواستی کی دزدیده شده؟
کوک: ا/ت
سوکو: ا/ت اشناست چی صبر کن ببینم دختری که لکنت داشت پیداش کردی؟
کوک: دختره شوهر مامانمه
سوکو: فیلم ترکیه؟
کوک: دهنتو ببند
سوکو: عاشقشی؟
کوک: سوکو
سوکو: جانم
کوک: میگم دختره شوهر مامانمه یعنی یه رابطه خواهرانه باهم داریم
سوکو: پس چرا گفتی دوست دخترته؟
کوک: غلط کردم خوبه
سوکو: حالا دزدیده شده واقعا
کوک: نه ولی کیفشو دیدین
سوکو: یعنی یه کیف برات اینقدر مهمه مگه کیفه برند چی بوده؟ گوچی بوده؟ یا شنل؟
کوک: کیفش مهم نیست میخوام ببینم اونا کین تو فقط دهنتو ببند
سوكو: باشه
کوک: اینجا ببین این ماشین سیاهه اون دختره هم ا/تس
سوکو: اره میبینم
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت داره از ماشین میاد بیرون فرار کرد اقا اقا
*: بله
کوک: این ماشین میشناسید؟
*: نه
کوک: کمی دقت کنید؟
*: میگم نه از اول گفتم حس خوبی بهت ندارم برو بیرون
رفتیم بیرون تو ماشین نشستیم
سوکو: چرا ناراحتی؟
کوک: خستم نمیفهمم یعنی از کی بپرسم کی میتونه جوابمو بده؟
سوکو: خب نمیدونم
کوک: یعنی یه بار هم اون ماشینه رد نشده
سوکو: داری به من میگی؟
کوک: نه دارم به جن ها تو ماشینم میگم
سوکو: خب راستش ماشینه زیاد میاد
کوک: چی میگی؟ میشناسیش
سوکو: اره حتی میدونم کجا هم میره
کوک: من داشتم یک ساعت خودمو میکشتم بعد تو میدونستی چیزی نمیگفتی
سوکو: نپرسیدی
کوک: خیلی اسکلی حالا از کجا میشناسیشون
سوکو: همکارای قدیمم بودن
کوک: دزدی میکردی؟
سوکو: نه تو یه کار دیگه بودیم
کوک: اها بریم دنبالشون؟
سوکو: اره بزن بریم
سه ساعت بعد
کوک: اینم دستبند
سوکو: خودت دیگه گمش نکنی
کوک: نه حواسم هست فقط گوشیش موند که میرم الان یکی براش میخرم
سوکو: پس عاشقشی
کوک: دوباره شروع کردی
سوکو: خب چرا قبول نمیکنی دوسش داری وقتی واقعا دوسش داری
کوک: نمیدونم چون واقعا هیچی نمیدونم
شب
رفتم خونه
پ: اومدی؟
کوک: سلام
پ: سلام خواستم بهت زنگ بزنم ا/ت از دیشب تا الان از اتاقش نیومده بیرون
کوک: چی؟
سریع رفتم سمت اتاقش
تق تق تق
کوک: ا/ت درو باز کن
#فیک
فردا
کوک
کوک: اقا چرا نمیتونم
*: پلیسی؟
کوک: نه
*: پس بخاطر همین میگم
کوک: چطور بگم من لازم دارم
*: نمیشه
کوک: ببین اقا من از صبح تا الان اینجام هر جا که دوربین داشته گفتن خرابه الان فقط ماله شماست که درسته یه لطفی کنید برای دیشبو نگاه کنم
*: دیشب که اینجا کامل بسته بود
کوک: میدونم میدونی چیه دوست دخترم گمشده میخوام بدونم چه اتفاقی براش افتاده
*: چی؟
کوک: اره
*: باشه برو تو اون اتاقه نگاه کن
سوکو: کی دوست دختر دار شدی ما با خبر نشدیم
کوک: تو از کجا اومدی؟
سوکو: از دیشب خوابم نبرده خواستم بدونم برای چی دوربین میخواستی کی دزدیده شده؟
کوک: ا/ت
سوکو: ا/ت اشناست چی صبر کن ببینم دختری که لکنت داشت پیداش کردی؟
کوک: دختره شوهر مامانمه
سوکو: فیلم ترکیه؟
کوک: دهنتو ببند
سوکو: عاشقشی؟
کوک: سوکو
سوکو: جانم
کوک: میگم دختره شوهر مامانمه یعنی یه رابطه خواهرانه باهم داریم
سوکو: پس چرا گفتی دوست دخترته؟
کوک: غلط کردم خوبه
سوکو: حالا دزدیده شده واقعا
کوک: نه ولی کیفشو دیدین
سوکو: یعنی یه کیف برات اینقدر مهمه مگه کیفه برند چی بوده؟ گوچی بوده؟ یا شنل؟
کوک: کیفش مهم نیست میخوام ببینم اونا کین تو فقط دهنتو ببند
سوكو: باشه
کوک: اینجا ببین این ماشین سیاهه اون دختره هم ا/تس
سوکو: اره میبینم
چند دقیقه بعد
کوک: ا/ت داره از ماشین میاد بیرون فرار کرد اقا اقا
*: بله
کوک: این ماشین میشناسید؟
*: نه
کوک: کمی دقت کنید؟
*: میگم نه از اول گفتم حس خوبی بهت ندارم برو بیرون
رفتیم بیرون تو ماشین نشستیم
سوکو: چرا ناراحتی؟
کوک: خستم نمیفهمم یعنی از کی بپرسم کی میتونه جوابمو بده؟
سوکو: خب نمیدونم
کوک: یعنی یه بار هم اون ماشینه رد نشده
سوکو: داری به من میگی؟
کوک: نه دارم به جن ها تو ماشینم میگم
سوکو: خب راستش ماشینه زیاد میاد
کوک: چی میگی؟ میشناسیش
سوکو: اره حتی میدونم کجا هم میره
کوک: من داشتم یک ساعت خودمو میکشتم بعد تو میدونستی چیزی نمیگفتی
سوکو: نپرسیدی
کوک: خیلی اسکلی حالا از کجا میشناسیشون
سوکو: همکارای قدیمم بودن
کوک: دزدی میکردی؟
سوکو: نه تو یه کار دیگه بودیم
کوک: اها بریم دنبالشون؟
سوکو: اره بزن بریم
سه ساعت بعد
کوک: اینم دستبند
سوکو: خودت دیگه گمش نکنی
کوک: نه حواسم هست فقط گوشیش موند که میرم الان یکی براش میخرم
سوکو: پس عاشقشی
کوک: دوباره شروع کردی
سوکو: خب چرا قبول نمیکنی دوسش داری وقتی واقعا دوسش داری
کوک: نمیدونم چون واقعا هیچی نمیدونم
شب
رفتم خونه
پ: اومدی؟
کوک: سلام
پ: سلام خواستم بهت زنگ بزنم ا/ت از دیشب تا الان از اتاقش نیومده بیرون
کوک: چی؟
سریع رفتم سمت اتاقش
تق تق تق
کوک: ا/ت درو باز کن
#فیک
۱.۳k
۱۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.