پارت⁷
پارت⁷
ناشناس: کای سوهو رو هل داد رو تخت
با مشت زد رو سرش ( وایی نه) با مشت
زد تو شکمش سوهو رو بدجوری
سوهو حرفای هیونگش رو یادش میاد '
که از قدر تاش استفاده کنه ولی سوهو
از بچگی نمیتونست از قدرتش استفاده
کنه تا وقتی که خدش بخواد
سوهو چشاش قرمز میشه و کای رو گاز میگیره
کای داد میزنه
کای: بسه وحشیییی~~~
ناشناس: خون کای توی دهن سوهو
پخش شده سوهو به گاز زدن ادامه میده
کای داد میزنه
کای:آیییییییییی~~~~~~
ناشناس : هی نا میادو از پشت میزنه و
چندتا مشت میزنه و گوری داغ پرت
میکنه رو پاهاش از تخت میوفته پاش
میشکنه
کای: مرسی
هی نا : بهتون گفتم خطرناکه
ولی شما حرفمو گوش ندادید
کای : وحشی تر از اونی که فکر میکردمه
هی نا: مگه تو قدرتی نداری ؟
کای: چرا ولی انرژی مو مصرف میکنه
هی نا: آها
کای: چندتا محافظ دور اتاق بزار تا مواظبش باشن
هی نا : باشه
ناشناس: سوهو بیدار میشه از درد شدید
پاش شروع به گریه کردن میکنه
صدا گریه کردنش تا اتاق یونگ وو (ننه
کای هس) میره
یونگ وو میره پیش کای اتاق کای دور تر
از اتاق یونگ وو هستش
یونگ وو: چخبره کیه داره گریه میکنه
کای: صدایی نمیاد
یونگ وو: من نبودم با هانا کاری داشتی؟
کای: نه
یونگ وو : پس صدا از کجاس
ناشناس: کای میره تو اتاق یونگ وو
کای: صدای سوهوس
یونگ وو: سوهو کیه
کای: پسر شیطون
یونگ وو: کجاس؟ کیه؟ تا حالا دیدمش؟
کای:آره همون پسره ای که دیدی
یونگ وو: به اون نمیاد اون قیافه ش نمیخوره مطمئنی؟
کای: رو سگشو ندیدی دس پا مو گردنمو همجامو جر داد
یونگ وو : چرا حالا گریه میکنه؟
کای: نمیدونم
ناشناس: کای و یونگ وو رفتن پیش سوهو
کای: چر زر زر میکنی ؟
ناشناس :سوهو نشنیده میگیره ادامه میده
کای : یه لگد به پاش میزنه
سوهو: میخواد بلند شه میوفته زمین
کلش میخوره به زمین
دوباره گریه میکنه
کای:یه لحظه به شیطان بودنش شک کردم
ناشناس: سوهو جیغ میزنه
کای: بگوببینم چر گریه میکنی
ناشناس : خم میشه سوهو دستشو میزاره رو زانوش
کای دستشو از رو پاش برمیداره پاهاشو میبینه
کای:بدجوری سوخته ها مامان چیزی نیس پاهاش درد میکنه
یونگ وو: آها خوبه حقشه
کای: اومم
ناشناس : سوهو از حرسش جیغ میزنه
کای: چیه دوباره
ناشناس: سوهو جواب نمیده
یونگ وو: من دیه برم
کای: برو ببینم چه مرگشه
-
کای: بلند شو بینم
ناشناس: سوهو بلند میشه دوباره میخوره زمین( ینی تا الن نفهمیده پاش شکسته)کای میگیرتش میزاره زمین
کای: هی نا برو یدونه دکتر بیار
هی نا : باشه عَه
ناشناس: کای سوهو رو هل داد رو تخت
با مشت زد رو سرش ( وایی نه) با مشت
زد تو شکمش سوهو رو بدجوری
سوهو حرفای هیونگش رو یادش میاد '
که از قدر تاش استفاده کنه ولی سوهو
از بچگی نمیتونست از قدرتش استفاده
کنه تا وقتی که خدش بخواد
سوهو چشاش قرمز میشه و کای رو گاز میگیره
کای داد میزنه
کای: بسه وحشیییی~~~
ناشناس: خون کای توی دهن سوهو
پخش شده سوهو به گاز زدن ادامه میده
کای داد میزنه
کای:آیییییییییی~~~~~~
ناشناس : هی نا میادو از پشت میزنه و
چندتا مشت میزنه و گوری داغ پرت
میکنه رو پاهاش از تخت میوفته پاش
میشکنه
کای: مرسی
هی نا : بهتون گفتم خطرناکه
ولی شما حرفمو گوش ندادید
کای : وحشی تر از اونی که فکر میکردمه
هی نا: مگه تو قدرتی نداری ؟
کای: چرا ولی انرژی مو مصرف میکنه
هی نا: آها
کای: چندتا محافظ دور اتاق بزار تا مواظبش باشن
هی نا : باشه
ناشناس: سوهو بیدار میشه از درد شدید
پاش شروع به گریه کردن میکنه
صدا گریه کردنش تا اتاق یونگ وو (ننه
کای هس) میره
یونگ وو میره پیش کای اتاق کای دور تر
از اتاق یونگ وو هستش
یونگ وو: چخبره کیه داره گریه میکنه
کای: صدایی نمیاد
یونگ وو: من نبودم با هانا کاری داشتی؟
کای: نه
یونگ وو : پس صدا از کجاس
ناشناس: کای میره تو اتاق یونگ وو
کای: صدای سوهوس
یونگ وو: سوهو کیه
کای: پسر شیطون
یونگ وو: کجاس؟ کیه؟ تا حالا دیدمش؟
کای:آره همون پسره ای که دیدی
یونگ وو: به اون نمیاد اون قیافه ش نمیخوره مطمئنی؟
کای: رو سگشو ندیدی دس پا مو گردنمو همجامو جر داد
یونگ وو : چرا حالا گریه میکنه؟
کای: نمیدونم
ناشناس: کای و یونگ وو رفتن پیش سوهو
کای: چر زر زر میکنی ؟
ناشناس :سوهو نشنیده میگیره ادامه میده
کای : یه لگد به پاش میزنه
سوهو: میخواد بلند شه میوفته زمین
کلش میخوره به زمین
دوباره گریه میکنه
کای:یه لحظه به شیطان بودنش شک کردم
ناشناس: سوهو جیغ میزنه
کای: بگوببینم چر گریه میکنی
ناشناس : خم میشه سوهو دستشو میزاره رو زانوش
کای دستشو از رو پاش برمیداره پاهاشو میبینه
کای:بدجوری سوخته ها مامان چیزی نیس پاهاش درد میکنه
یونگ وو: آها خوبه حقشه
کای: اومم
ناشناس : سوهو از حرسش جیغ میزنه
کای: چیه دوباره
ناشناس: سوهو جواب نمیده
یونگ وو: من دیه برم
کای: برو ببینم چه مرگشه
-
کای: بلند شو بینم
ناشناس: سوهو بلند میشه دوباره میخوره زمین( ینی تا الن نفهمیده پاش شکسته)کای میگیرتش میزاره زمین
کای: هی نا برو یدونه دکتر بیار
هی نا : باشه عَه
۳.۴k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.