مافیاهای نیمه شب

مافیاهای نیمه شب
Part:2
ویو تهیونگ
جف پاهامو رو میزم گذاشتع بودم و داشتم نسکافع میخوردم ک یهو صدای در اومد درس نشستم
تق تق
_کیع؟
در باز شد و بادیگاردم اومد تو و گف
×قربان دو نفر از مافیا هامون اومدن و با شما کار دارن
_خیلی خب بگ بیان
×اطاعت
مافیاها اومدن ت و سرشون پایین بود
_خب؟چیشد؟
(علامت مافیای اول@) @قربان سر ب نیسش کردیم.
دیدم دارن ب هم اشارع میکنن انگار اتفاقی افتادع بود
_اتفاقی افتادع؟
@راستش چطور بگیم؟
_چیو؟
ب هم اشارع کردن (علامت مافیای دوم÷) ÷ام قربان.... _بگ دیه
÷قربان وقتی داشتیم اون یارو رو میکشتیم بد شانسی ی نفر......
ب اون یکی نگا کردم ک گف
@شاهدع....ق..قتلع
چشمام گود شد با عصبانیت گفتم
_چی؟شاهد؟ من ب شما گفتم نباید کسی بفمع(با داد) ÷قربان اگ دستور بدین سر ب نیس کنیمش.
با تاسف ب سمت میز خم شدم و (اوخی بچم😢) دستمو رو پیشونیم گذاشتم و ب میز خیرع شدم و گفتم
_خب شاهد کیع؟
÷ی دختر
جا خوردم و سریع سرمو بالا آوردم
_اون کیع؟
÷خودمونم نمیدونیم
_کجاس؟
انبار
رفتم انبار و دیدم ب صندلی بستنش و سرش پایینع
_چیکارش کردین؟
÷بیهوش کردیمش
_خیلی خب همع برین بیرون
همع رفتن بیرون نزدیک دخترع شدم و رو پاهام نشستم طوری ک ی پام رو زمین بود و دس چپم رو پای دیگم گذاشتع بودم و دس راستم رو ب سمتش بردم و رو چانش گذاشتم و سرشو بالا گرفتم محوش شدم آخع....ی دختر چطور می تونع اونقد خوشگل باشع؟
منی ک عاشق هیچ کس نمی شدم ولی الان....! دستور دادم بزارنش ت ون و با خدم ب خونم بردمش و براید استایل بغلش کردم و رو تختم گذاشتمش و پالتو شو در آوردم تا گرمش نشع(فقد پالتو شو در آورد کاری دیه ای نکرد ک)بعد پتو رو کشیدم.....

تا پارت6شرط نداریم.
دیدگاه ها (۱)

مافیاهای نیمه شبPart:3ویو ا.تبیدار شدم ت ی اتاق لاکچری بودم ...

مافیاهای نیمه شبPart:4ویو ا.تخیلی برام سوال بود با اینک میدو...

مافیاهای نیمه شبپارت1ویو تهیونگتق تق_بلع؟در باز شد (علامت با...

(مافیاهای نیمه شب)

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط