مافیای دلربا part1
تهیونگ :چی... چی.... داری. میگی(دادا)
(علامت بادیگاردو با#نشون میدم)
#قرب.. ان... گو... هایانجو.... خواهرتونو... دزدیدن.
تهیونگ:مکسسسسس(اسم سرپرست بادیگاردا)
مکس:بعله قربان (ترسو نگران)
تهیونگ:زود اماده شین اون عوضی به خط قرمزم دست زده همین الان باید حمله کحیمو لِمورا رو پس بگیریم(داد، عصبی)
مکس:چی... خانم لِمورارو دزدیده
تهیونگ: زود باش😡😡
تهیونگ ویو
بعد اینکه گفتن لِمورا رو دزدیدن خون جلو چشامو گرفته بود گفتم حمله میکنم ولی از قرار معلوم اون هایانجو عوضی تنها مرد باقی مونده از خاندان گو هستس اون یه خواهر کوچیک تر و مادر داره پدرش به خاطر قطل اعدام شد حالا اگه بلایی سر خواهرم بیاره خودم اعدامش میکنم
هایانجو ویو
من خواهر کیمو عوضی رو دزدیدم(درست صحبت کن عوضی خودتی) 😏
حالا ببینم چهغلطی میخواد بکنه مامان و خواهرمم برام مهم نیستن هر بلایی میخواد سرشون بیاره بیاره
هایان(مخفف اسم هایانجو) : به لِمورا خانم 😏🗡️🚬
لمورا:ولم کن عوضی😑
اهان:سعیی کن درست صحبت کنی نمیخوام بهت اسیب بزنم فقط یه وسیله ای برا کشوندن اون کیم عوضی به اینجا هه(پوسخندو گرفتن چونه ی لمورا
لمورا :خواهش میکنم با برادرم کاری نداشته باش اگه بابات با برادرم کاری نداشت الان هیچ کدوممون اینجا نبودیم اون عوضی مادرمو کشت حالا ته تو رو میکشه اگه بلایی سر من بیاد
ادامه دارد....
میدونم بد شد ببخشی 😔😞
(علامت بادیگاردو با#نشون میدم)
#قرب.. ان... گو... هایانجو.... خواهرتونو... دزدیدن.
تهیونگ:مکسسسسس(اسم سرپرست بادیگاردا)
مکس:بعله قربان (ترسو نگران)
تهیونگ:زود اماده شین اون عوضی به خط قرمزم دست زده همین الان باید حمله کحیمو لِمورا رو پس بگیریم(داد، عصبی)
مکس:چی... خانم لِمورارو دزدیده
تهیونگ: زود باش😡😡
تهیونگ ویو
بعد اینکه گفتن لِمورا رو دزدیدن خون جلو چشامو گرفته بود گفتم حمله میکنم ولی از قرار معلوم اون هایانجو عوضی تنها مرد باقی مونده از خاندان گو هستس اون یه خواهر کوچیک تر و مادر داره پدرش به خاطر قطل اعدام شد حالا اگه بلایی سر خواهرم بیاره خودم اعدامش میکنم
هایانجو ویو
من خواهر کیمو عوضی رو دزدیدم(درست صحبت کن عوضی خودتی) 😏
حالا ببینم چهغلطی میخواد بکنه مامان و خواهرمم برام مهم نیستن هر بلایی میخواد سرشون بیاره بیاره
هایان(مخفف اسم هایانجو) : به لِمورا خانم 😏🗡️🚬
لمورا:ولم کن عوضی😑
اهان:سعیی کن درست صحبت کنی نمیخوام بهت اسیب بزنم فقط یه وسیله ای برا کشوندن اون کیم عوضی به اینجا هه(پوسخندو گرفتن چونه ی لمورا
لمورا :خواهش میکنم با برادرم کاری نداشته باش اگه بابات با برادرم کاری نداشت الان هیچ کدوممون اینجا نبودیم اون عوضی مادرمو کشت حالا ته تو رو میکشه اگه بلایی سر من بیاد
ادامه دارد....
میدونم بد شد ببخشی 😔😞
۲.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.