مافیایه دلربا part2
تهیونگ ویو:
گووووو(عربده)
هایان:چته کیم نعره نکش واس چی اومدی اینجا هاااا(داد)
تهیونگ:خواهرمو پس میدی یا این عمارتو رو سرت خراب کنم هااا
هایان:چی داری میگی ها مگه من دزدم ها
ته:هه دارم با زبون خوش میگم بهت پس میدی یا خودم پسش بگیرم
هایان :هه
تهیونگ :مکسسسس(داد
مکس:بچه هااااااااا حملههههه(علامت میده و تیر اندازی شروعرمیشه)
هایان :ای کثافت (اسلحشو در میاره و مستقیم میره تو اتاق لمورا
تهیونگ ویو دیدم رفت دویدم دونبالش داشت درو میبست پامو گذاشتم لایه در و واش کردم دیدم لمورا رو بسته به یه صندلی مو اسلحه رو گذاشت رو سرش
هایان:یه قدم دیگه بیای ماشرو میکشم(خیلی ریلکسو داره سیگارشو روش میکنه)
ته:گو هایانجو ولش کن تو با من طرفی بااون چیکار داری(و بوم شلیک میکنه ولی هایان جاخالی میده و ماشرو میکشه و میخوره تو شکم لمورا
ته :لموراااااااااا(عربده وگریه)
هایان ویو:تیر خورده بود به مچ دستم ولی رو خودم نیوووردمو ماشرو کشیدم تعادلمو از دست دادم خورد به شکمش اه بخوشکی تو شانس
ادامه دارد....
میدونم بد شد ببخشید 😔
پارت بعد رو شب ساعت 11 میزارم
گووووو(عربده)
هایان:چته کیم نعره نکش واس چی اومدی اینجا هاااا(داد)
تهیونگ:خواهرمو پس میدی یا این عمارتو رو سرت خراب کنم هااا
هایان:چی داری میگی ها مگه من دزدم ها
ته:هه دارم با زبون خوش میگم بهت پس میدی یا خودم پسش بگیرم
هایان :هه
تهیونگ :مکسسسس(داد
مکس:بچه هااااااااا حملههههه(علامت میده و تیر اندازی شروعرمیشه)
هایان :ای کثافت (اسلحشو در میاره و مستقیم میره تو اتاق لمورا
تهیونگ ویو دیدم رفت دویدم دونبالش داشت درو میبست پامو گذاشتم لایه در و واش کردم دیدم لمورا رو بسته به یه صندلی مو اسلحه رو گذاشت رو سرش
هایان:یه قدم دیگه بیای ماشرو میکشم(خیلی ریلکسو داره سیگارشو روش میکنه)
ته:گو هایانجو ولش کن تو با من طرفی بااون چیکار داری(و بوم شلیک میکنه ولی هایان جاخالی میده و ماشرو میکشه و میخوره تو شکم لمورا
ته :لموراااااااااا(عربده وگریه)
هایان ویو:تیر خورده بود به مچ دستم ولی رو خودم نیوووردمو ماشرو کشیدم تعادلمو از دست دادم خورد به شکمش اه بخوشکی تو شانس
ادامه دارد....
میدونم بد شد ببخشید 😔
پارت بعد رو شب ساعت 11 میزارم
۲.۲k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.