سناریو پسران اچ پی=
سناریو پسران اچ پی=
وقتی بهشون میگی دوستشون داری
(اونا فکر میکنن ا/ت ازشون متنفره)
هری: اول تعجب میکنه و بعد لبخندی میزنه
«واقعا؟»
رون: پوکر نگات میکنه
«ا/ت دروغگویی اصلا خوب نیست ها»
_ولی من راست میگم
*ذوق زده میشه
نویل: اشک شوق میریزه و بغلت میکنه
سدریک: با مهربونی دستت رو میگیره
«ممنونم ا/ت»
دراکو: با پوزخند
«همه من و دوست دارن»
_پس برو با همونا
«ولی...من فقط تو رو دوست دارم بیب»
متیو:به دیوار میچسبونتت
«چطوره ثابتش کنی؟»
تئودور:با ناراحتی
«ولی من یه نفر دیگه رو دوست دارم»
_مگه من چیم کمه(با بغض)
«شوخی کردم...تو تنها عشق منی»بغلت میکنه
ریگولوس: میاد نزدیکت
«شوخی که نمیکنی»
_معلومه که نه
سرت رو نوازش میکنه
«منم دوستت دارم»
لورنزو: ذوق زده شده و نمیتونه خودش رو کنترل کنه
تام: پوکر نگاهت میکنه
_چیه؟
لبخند کمی میزنه
«پس از امروز دوست دختر منی»
بعد دوباره با حالت جدی میگه
«حرفی هم نباشه»
وقتی بهشون میگی دوستشون داری
(اونا فکر میکنن ا/ت ازشون متنفره)
هری: اول تعجب میکنه و بعد لبخندی میزنه
«واقعا؟»
رون: پوکر نگات میکنه
«ا/ت دروغگویی اصلا خوب نیست ها»
_ولی من راست میگم
*ذوق زده میشه
نویل: اشک شوق میریزه و بغلت میکنه
سدریک: با مهربونی دستت رو میگیره
«ممنونم ا/ت»
دراکو: با پوزخند
«همه من و دوست دارن»
_پس برو با همونا
«ولی...من فقط تو رو دوست دارم بیب»
متیو:به دیوار میچسبونتت
«چطوره ثابتش کنی؟»
تئودور:با ناراحتی
«ولی من یه نفر دیگه رو دوست دارم»
_مگه من چیم کمه(با بغض)
«شوخی کردم...تو تنها عشق منی»بغلت میکنه
ریگولوس: میاد نزدیکت
«شوخی که نمیکنی»
_معلومه که نه
سرت رو نوازش میکنه
«منم دوستت دارم»
لورنزو: ذوق زده شده و نمیتونه خودش رو کنترل کنه
تام: پوکر نگاهت میکنه
_چیه؟
لبخند کمی میزنه
«پس از امروز دوست دختر منی»
بعد دوباره با حالت جدی میگه
«حرفی هم نباشه»
۱۵.۲k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.