Part24
Part24
شوگا : تلفنتو بده
کتی : میخوای چیکار ? بیا
شوگا : مامانتو تو گوشیت به چه اسمی سیو کردی?
کتی : مامان !
شوگا شماره خودشو تو گوشی کتی به اسم مامانی سیو کرد
شوگا : اسممو تو گوشیت مامانی سیو کردم که اگه کسی گوشیتو چک کرد متوجه نشه . اگه اتفاقی افتاد فورا بهم زنگ میزنی ( و سرشو انداخت پایینو رفت)
کتی روشو سمت من کرد و گفت :همه اعضای بی تی اس انقدر تو مخ و البته غیر قابل درکن ? فازشون چیه?
لبخندی زدم و سرمو به نشونه تایید تکون دادم و باهم برگشتیم به سالن رقص
بعد از تمرین کوله مشکیمو که لباسای ورزشیم توش بود رو روی دوشم انداختم و از کمپانی اومدم بیرون که صدایی پشتم شنیدم
× انقدر سخته عاشقم باشی ?
همونطوری پشت بهش خشکم زد
× نمیتونی دیگه دوسم داشته باشی ?
جرئت نمیکردم برگردم تا یه وقت صورت خیسمو نبینه
+ کوک ..تو نمیدونی ? من واقعا…
اومد کنارمو دستشو لای انگشام گره کرد و کنار گوشم با خشی که ناشی از بغض بود زمزمه کرد
× دنبالم بیا… لطفا
(نمیتونست جلوی ادما زیاد دستمو بگیره ممکن بود کسی ببینه)
اون جلو رفت و من پشت سرش رفتم
- اااااا/تتتتتتتت کجااااااا?
یک نفر صدام کرد ولی متوجه نشدم کی بود.
کلاه مشکیشو پایین تر کشید تا صورتش معلوم نشه و یکم مکث کرد تا بهش برسم . وقتی بهش رسیدم دستامو گرفت و به سمت داخل مطب دکتر کشوند
× دکتر هستن?
/ بله
× بگید دوستش اومده
/ عاام ..باشه
/ بله برفرمایید منتظرتون هستن
+کوک...
× هیچی نگو
دکتر : جونگ کوک پسرم اینجا چیکار میکنی ?
× برای معاینه اومدیم . میخوام تشخیص شمارو بدونم دکتر
دکتر : مشکل چیه ?
+ خب… ( جریانو تعریف کردم )
دکتر : خب میخوام یه عکس از سرت بگیرم . عکس و مدارک قبلیتو داری ?
+عااام بله اما خونست
دکتر : خب امروز عکس سرتو میگیرم و فردا میام خونت همونجا هم مقایسه میکنم و جوابو میگم
تشکر کردیم و بعد از اسکن و عکس از سرم از مطب اومدیم بیرون
دستاش درست کنار دستام بود گرمای دستشو حس میکردم
#loveme°•
شوگا : تلفنتو بده
کتی : میخوای چیکار ? بیا
شوگا : مامانتو تو گوشیت به چه اسمی سیو کردی?
کتی : مامان !
شوگا شماره خودشو تو گوشی کتی به اسم مامانی سیو کرد
شوگا : اسممو تو گوشیت مامانی سیو کردم که اگه کسی گوشیتو چک کرد متوجه نشه . اگه اتفاقی افتاد فورا بهم زنگ میزنی ( و سرشو انداخت پایینو رفت)
کتی روشو سمت من کرد و گفت :همه اعضای بی تی اس انقدر تو مخ و البته غیر قابل درکن ? فازشون چیه?
لبخندی زدم و سرمو به نشونه تایید تکون دادم و باهم برگشتیم به سالن رقص
بعد از تمرین کوله مشکیمو که لباسای ورزشیم توش بود رو روی دوشم انداختم و از کمپانی اومدم بیرون که صدایی پشتم شنیدم
× انقدر سخته عاشقم باشی ?
همونطوری پشت بهش خشکم زد
× نمیتونی دیگه دوسم داشته باشی ?
جرئت نمیکردم برگردم تا یه وقت صورت خیسمو نبینه
+ کوک ..تو نمیدونی ? من واقعا…
اومد کنارمو دستشو لای انگشام گره کرد و کنار گوشم با خشی که ناشی از بغض بود زمزمه کرد
× دنبالم بیا… لطفا
(نمیتونست جلوی ادما زیاد دستمو بگیره ممکن بود کسی ببینه)
اون جلو رفت و من پشت سرش رفتم
- اااااا/تتتتتتتت کجااااااا?
یک نفر صدام کرد ولی متوجه نشدم کی بود.
کلاه مشکیشو پایین تر کشید تا صورتش معلوم نشه و یکم مکث کرد تا بهش برسم . وقتی بهش رسیدم دستامو گرفت و به سمت داخل مطب دکتر کشوند
× دکتر هستن?
/ بله
× بگید دوستش اومده
/ عاام ..باشه
/ بله برفرمایید منتظرتون هستن
+کوک...
× هیچی نگو
دکتر : جونگ کوک پسرم اینجا چیکار میکنی ?
× برای معاینه اومدیم . میخوام تشخیص شمارو بدونم دکتر
دکتر : مشکل چیه ?
+ خب… ( جریانو تعریف کردم )
دکتر : خب میخوام یه عکس از سرت بگیرم . عکس و مدارک قبلیتو داری ?
+عااام بله اما خونست
دکتر : خب امروز عکس سرتو میگیرم و فردا میام خونت همونجا هم مقایسه میکنم و جوابو میگم
تشکر کردیم و بعد از اسکن و عکس از سرم از مطب اومدیم بیرون
دستاش درست کنار دستام بود گرمای دستشو حس میکردم
#loveme°•
۸.۲k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.