پارت اخر

پارت اخر
هوم درسته...من بیکار...من انگل...من
عوضی...من
هر چی که تو میگی. خودت چی هستی؟...تو که خودت
دانشجوی اخراجی هستی و بی کارو عالف...یادته خودت
رو کجا پیدا کردم؟ روز اول تو خودت کسی نبودی که
برای نزدیک شدن به مردا بهشون پیشنهاد می دادی؟
برای اولین بار توی عمرش تن به این کثافت کاریا داده بود
و حاال باید با سرکوفت های این پسر تاوان پس می داد.
_ واااااای دهنت رو ببند اون فقط یک شرط بندی بود نه
هیچ چیزه دیگه.
هوسوک با پوزخند تای ابروش رو باال برد و خیره توی
چشمهای دختر گفت:
دختر هوفی کشیدو با نداشتن جواب قانع کنندهای عقب
رفت.
هوسوک جلو رفت و با بوسه ای که روی گونهش نشوند
زیر گوشش زمزمه کرد.
_ می بینمت.
چرخید و به طرف در رفت و از اتاق خارج شد.
دیدگاه ها (۰)

واقعا فیکای منو دوست ندارید ؟اگه دوست ندارید بگید نزارم من ا...

چند پارتی از شوگاpart1از خستگی بین ابرو هاتو ماساژ دادی و عی...

بذار کمکت کنم... دختر سرش رو به طرفین تکون داد. _ کمک تو فقط...

چراغ موتور اجازه نمی داد شخص پشت فرمون دیده بشه اما مطمئن ب...

هر کدومتون برام زحمت کشیدید واقعا ازتون بابت همه چیز همه چیز...

ویو ا/ت +میاااااااااا میا: چه مرگته اول صبحی +مدیر گفت امروز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط