P

P13🌙🌸
جین«پس منظورت کی بود؟
نامی«جیمین،ته،کوک و هایمین....مخصوصا کوک و هایمین
جین«راست میگی‌...کوک و هایمین مثل موش و گربه ان
هوپی«بسه من میرم سر کارم
شوگا«به سلامت
شب/ساعت۹
هایمین«بعد شام همه پذیرایی نشسته بودیم.......منم داشتم با یونتان بازی می‌کردم....«بچه ها میگم بريم یه سفر
هوپی«آره
نامی«منم میخوام
جین«بريم...قراره کجا بريم
شوگا«یه جایی بريم که سروصدا کم باشه
ته«پاریس
کوک«نیویورک
هایمین«نیویورک بهتره
نامی«باید به پی دی نیم بگیم......زنگ زدم و بله جواب مثبت بود ولی باید فردا ساعت ۵فرودگاه می‌بودیم برا پرواز«بله میریم
جیمین«هوراااااااااا
هایمین«هورااااااا
کوک«هوراااااااااا
نامی«بسه سرم رفت
نامی«برید ساکاتونو جمع کنید فردا باید ساعت ۵ فرودگاه باشیم
هایمین«همه رفتیم اتاقا مون و وسیله هامون جمع کردیم
ظهر/ساعت۳
نامی«وسیله هاتونو جمع کردین
همه«آرهههه
نامی«راه بیوفتیم طول میکشه برسیم و با خبر نگارا سرو کله بزنیم
جیمین«کفش هامونو پوشیدیم....ماسک...زدیم و سوار ون شدیم
ته«حالا چقدر قراره اونجا بمونیم؟

اسلاید ۲ لباس هایمین تو فرودگاه
دیدگاه ها (۱)

P14🌙🌸نامی«۱هفتهجیمین«این عالیههایمین«اوهوم.....بعد ۴۰ مین رس...

فصل۲P2🥲🫂💕ا.ت«رفتم اتاقمون و وسایلمون رو جمع کردم و گذاشتم تو...

خب گایز من ساعت ۴ میام و ۴پارت آپ میکنم

فصل2P1🥲🫂💕ا.ت«دو سالی میشه زندونی جیهون شدم.....از اون ماجرا ...

بهترین دوستی ها پارت ۶ ویو خودم کتاباشونو گذاشتن ونشستن و مث...

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط