هر صباحی تازه گردد جان ما

هر صباحی تازه گردد جان ما

از نسیم طرهٔ جان پرورت

همچو جان وصل تو ما را در خورست

گر چه جان ما نباشد در خورت
دیدگاه ها (۱۵)

مگر بـه لطف لبت شعر من شکر بشودتو تر کنی لب و این شعر شعر تر...

من عاشق چشمت شدم، نه عقل بودو نه دلیچیزی نمیدانم از این دیوا...

گر سیل بی آید از سه دره سنگ و چوب همه باهم می بردهواستان نبا...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

دل من در هوس روی تو ای مونس جان.. 🌸خاک راهی‌ست که در دست نسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط