یک شبانهروز با کولبران
یک شبانهروز با کولبران_۲
قاطرها را آب میدهیم و به درختها میبندیم. زیر سایه درختان بلوط بساط ناهار را پهن میکنیم. یکی از کولبران کنارم نشسته است، با گوشه چشم این لحظه از زندگیاش را میپایم، از درون نایلونی سیاه، با دستان پینهبستهاش، تخممرغی آبپز و دو عدد گوجه با دو قرص نان محلی درمیآورد، ظاهرش سر تا پا گردوغبار است. در همسایگی ما، زیر سایه درختِ بلوطی پنج نفر سر سفره ناهار حلقه زدند. مسعود میگوید: «این پنج نفر برادرند، دو نفرشان دانشجو هستند».
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
قاطرها را آب میدهیم و به درختها میبندیم. زیر سایه درختان بلوط بساط ناهار را پهن میکنیم. یکی از کولبران کنارم نشسته است، با گوشه چشم این لحظه از زندگیاش را میپایم، از درون نایلونی سیاه، با دستان پینهبستهاش، تخممرغی آبپز و دو عدد گوجه با دو قرص نان محلی درمیآورد، ظاهرش سر تا پا گردوغبار است. در همسایگی ما، زیر سایه درختِ بلوطی پنج نفر سر سفره ناهار حلقه زدند. مسعود میگوید: «این پنج نفر برادرند، دو نفرشان دانشجو هستند».
#کورد
#کوردستان
#فرهنگ
#تمدن
#اصالت
- ۱۰۷
- ۲۷ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط