چند پارتی
#چند_پارتی
" منو ببخش "
p⁶.
_لطفا برگرد کنارم«گریه»
+از کجا معلوم وقتی برگشتم دوباره همون رفتارا رو باهام بکنی هان«گریه.داد»
_قول میدم ،قول میدم دوباره اونجوری نباشم «گریه
+.....
_ ا.ت برگرد تا باهم پچه مون رو بزرگ کنیم «بغض
+واقعا قول میدی، می دونی من چقدر عذاب کشیدم وقتی تو حتی به هم نگاهم نمی کردی«گریه
_ب..بخشید من سرم شلوغ بود امروز می خواستم از دلت در بیارم می خواستم ببرمت شهر بازی ولی تو نبودی و. وقتی اون نامه طلاق کوفتی رو دیدم خیلی ترسیدم که از دستت دادم ا.ت لطفاً ی شانس دیگه بهم بده لطفاً «گریه
نمیدونستم چی بگم و فقط به چشماش نگاه میکردم که داشت ازش اشک میومد لیاقت ی شانس دیگه رو داشت بعدشم من نمیتونم بچم رو بدون پدر بزرگ کنم..
اشکام رو پاک کردم و با صدای بغض آلود
+ قول میدی دیگه اینجوری نباشی «بغض
_اوهوم قول میدم«لبخند
خودم رو توی بغلش رها کردم ی حس خیلی خوبی داشتم
بعد از مدت ها دوباره بغلش کردم.....
~ 5سال بعد~
+ یکی بیا لباست رو تنت کن
!نامیام «😛»
+جیمین بیا این بچه های پرو تو جمع کن
_«خنده»یااا بچه ها مامانی رو اذیت نکنید دیگه
!چشم بابایی
+وات حرف بابا تون رو گوش میدین و من بیچاره رو دارین سکته میدین اصلا بیا خودت لباس تنشون کن من رفتم«🚶
_حسود بچه شما هم نباید مامانتون رو اذیت کنید
/ولی حرص خوردنش حال میده
_«خنده» ای شیطون الان هم لباساتون رو بپوشین بریم
!/ چشم
«پایان»
بله این بود داستان ما ا.ت و جیمین صاحب دوتا فرشته کوچولو یکی و هیوجین شدن و در کنار هم زندگی زیبایی رو ساختن)♡:
ممنون از حمایتاتون ❤️
#فیک
#تک_پارتی
#پارک_جیمین
" منو ببخش "
p⁶.
_لطفا برگرد کنارم«گریه»
+از کجا معلوم وقتی برگشتم دوباره همون رفتارا رو باهام بکنی هان«گریه.داد»
_قول میدم ،قول میدم دوباره اونجوری نباشم «گریه
+.....
_ ا.ت برگرد تا باهم پچه مون رو بزرگ کنیم «بغض
+واقعا قول میدی، می دونی من چقدر عذاب کشیدم وقتی تو حتی به هم نگاهم نمی کردی«گریه
_ب..بخشید من سرم شلوغ بود امروز می خواستم از دلت در بیارم می خواستم ببرمت شهر بازی ولی تو نبودی و. وقتی اون نامه طلاق کوفتی رو دیدم خیلی ترسیدم که از دستت دادم ا.ت لطفاً ی شانس دیگه بهم بده لطفاً «گریه
نمیدونستم چی بگم و فقط به چشماش نگاه میکردم که داشت ازش اشک میومد لیاقت ی شانس دیگه رو داشت بعدشم من نمیتونم بچم رو بدون پدر بزرگ کنم..
اشکام رو پاک کردم و با صدای بغض آلود
+ قول میدی دیگه اینجوری نباشی «بغض
_اوهوم قول میدم«لبخند
خودم رو توی بغلش رها کردم ی حس خیلی خوبی داشتم
بعد از مدت ها دوباره بغلش کردم.....
~ 5سال بعد~
+ یکی بیا لباست رو تنت کن
!نامیام «😛»
+جیمین بیا این بچه های پرو تو جمع کن
_«خنده»یااا بچه ها مامانی رو اذیت نکنید دیگه
!چشم بابایی
+وات حرف بابا تون رو گوش میدین و من بیچاره رو دارین سکته میدین اصلا بیا خودت لباس تنشون کن من رفتم«🚶
_حسود بچه شما هم نباید مامانتون رو اذیت کنید
/ولی حرص خوردنش حال میده
_«خنده» ای شیطون الان هم لباساتون رو بپوشین بریم
!/ چشم
«پایان»
بله این بود داستان ما ا.ت و جیمین صاحب دوتا فرشته کوچولو یکی و هیوجین شدن و در کنار هم زندگی زیبایی رو ساختن)♡:
ممنون از حمایتاتون ❤️
#فیک
#تک_پارتی
#پارک_جیمین
۱۳.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.