چندپارتی

چندپارتی
پارت=۱

موضوع:وقتی به اجباز خانواده باهم ازدواج کردیم ما دوسش داریم ولی اون دوسمون نداره و هر شب توی باره

لینا:(امشب هم مثل شب های دیگه توی خونه تنها بودم حوصلم سر رفته بود از روی کاناپه بلند شدم رفتم توی اتاقم آماده شدم سوار ماشینم شدم رفتم بار بعد از چند دقیقه رسیدم و ماشین رو پارک کردم و رفتم داخل بوی مشروب و سیکار می اومد ولی کم کم عادت کردم داشتم نگاه میکردم جونگین کجاست که یهو دیدمش که پیش رفیقشه رفتم پیششون)( توجه:باری که جونگین رفته مال خودشه)

جونگین:(داشتم با الکس حرف میزدم و ویسکی میخوردم که یهو الکس به پشتم اشاره کرد و لینا رو دیدم و گفتم:اه تو اینجا چیکار میکنی؟(کمی خمار و تعجب)

الکس:سلام خوش اومدی بیا بشین

جونگین:(مشتی ارومی به بازوی زدم تا ساکت شه)

الکس:(به جونگین نگاه کردم)چیه خب(خنده ضایه)

لینا:حوصلم سر رفته بود اومدم بار(مظلوم)(و رفتم کنارشون نشستم که گارسون اومد پیشمون)

گارسون:خانوم چی میل دارید؟

لینا:یه ویسکی ۷۰ درصد لطفا

گارسون:چشم(رفتم ویسکی اورد داد بهش و رفت)

لینا:(از گارسون تشکری کردم و کمی از ویسکی خوردم)

جونگین:(به لینا نگاهی انداختم و گفتم:کی به تو اجازه داده الکل بخوری؟(کمی عصبی و مست)

لینا:باید کسی اجازه بده؟(لبخند)

جونگین:اه بیخیال هر غلطی میخوای بکن(کلافه)

الکس:(رو به جونگین کردم و گفتم: عاا دادش مست کردی هیچی حالیت نیست هاا(با خنده و روی کاناپه لم میده )

جونگین:بچه چی میگی وقتی گفتم جسد بپر وسط(مست)(زد زیر خنده)

الکس:(خنده)

لینا:جونگینااا زیادی مست کردی بیا بریم خونه(لیوان ویسکی رو برداشتم و همش رو سر کشیدم )

جونگین:عااا خانوم خانوما خودت هم مست کردی که(خنده)

از زبون آدمین:(الکس به ساعت توی گوشیش نگاهی انداخت دید ساعت ۲ نصفه شبه و گفت:خب دیگه داداش دیر وقته بلند شو (دست جونگین رو گرفتم و از روی کاناپه بلندش کردم و سه تایی با هم از بار بیرون رفتن و سوار ماشین شدن و بعد چند دقیقه رسید دم در خونشون که دیدم جونگین خوابش برده)

لینا:عه جونگینااا بلند شووو(تکونش دادم)

جونگین:(بیدار شد)ها؟ چی؟ چیشده؟(گیج و مست)


ادامه دارد

شرط برای پارت بعد=
لایک=۳۲
کامنت=۷
بازنشر=۲
دیدگاه ها (۱۳)

چندپارتیموضوع:وقتی به اجبار خانواده باهم ازدواج کردیم ما دوس...

لایک و بازنشر کنید بره اکسپلور

مافیای خشن منپارت=۲با صدا زدن های گارسون به خودم اومدم و گار...

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط