اربابمن

#ارباب-من
part : ۱۹

کیم سوکی با نیشخند میره طرف ات و بعدش ....
دستشو میزاره روی صورت ات

کیم سوکی : بیا یه کاری کنیم ( رو به کوک )
کوک : دستتو از روی صورتش بردار

کیم سوکی : اگه برندارم چی ؟
که یهو کوک میره طرف کیم سوکی و با مشت میزنتش
جوری که کیم سوکی همینطوری داشت از بینی و دهنش خون میومد

کیم سوکی : من .... من پدرتو درمیارم
کوک : هع ، خواهیم دید
کیم سوکی : یکاری میکنم که پشیمون بشی

که کوک دست ات رو گرفت و میخواستن برن بیرون که تهیونگ
دوست کوک اومد جلوشون

تهیونگ : اووووو ، چطوری پسر ندیدمت
کوک : بعدا حرف میزنیم
تهیونگ : یه مشکلی پیش اومده میشه بیای ؟؟

کوک : باشه
کوک : ات تو همین حا بمون من الان میام

که کوک همراه تهیونگ رفت به سالن دیگه
ات همونجا وایساده بود تا کوک بیاد
حدود ۱۰ دقیقه گذشته بود ولی خبری از کوک نبود

تهیونگ : کوک ... اسلح//ه هارو تحویل ندادن
کوک : داری چی میگی
تهیونگ : نگو که پول هارو تحویل دادی

نزدیک ۳۰ دقیقه بود ولی خبری از کوک نبود
و ات همونجا وایساده بود
ات خواست بره دنبال کوک که یهو .....
نویسنده : kim lora
چنل ناناصمون :https://wisgoon.com/kookjbcusbak