رمان بغلی من
رمان بغلی من
پارت ۷۳
ارسلان: قهقهه ای سر دادم و گفتم چرا
دیانا: من از بچگیم نرفتم دکتر به خاطر اینکه برام آمپول و سرم ننویسه چون خیلی بد میزنن
ارسلان: من که معلوم نیست بهت آمپول بزنم
دیانا: یعنی میخوای بزنی
ارسلان: تک خنده ای کردم و گفتم بزار ببینم چی میشه
دیانا: توی ماشین نشستم که در داشبورد و باز کرد و ازش از اون چوب بستنی ها درآورد و چراغ قوه انداخت تو دهنم
ارسلان: گلوش بد چرک کرده بود
دیانا: چوب و از دهنم درآورد و توی سطل زباله که برون از پاشین بود انداخت سوالم و پرسیدم چرا تو ماشینت از این جور چیزا داری
ارسلان: داشتم گوشی پزشکی رو تنظیم میکردم جواب دادم به خاطر اینکه بعضی جاها لازم میشه و من میرم برای کسایی که بوجه ندارن معاینه انجام میدم
دیانا: چقدر تو مهربونی
ارسلان: خوب باید ببرمت دکتر
دیانا: من نمیام
ارسلان: میای دختر خوبی باش حرف گوش کن
دیانا: نمیخوام من از دکتر بدم میاد
ارسلان: پس بزار خودم معاینه ات کنم
دیانا: مگه بلدی
ارسلان: بله دوره دیدم
دیانا: نه
ارسلان: بزار ببینم گلوت چرک داره یا نه
دیانا: نه
ارسلان: میترسی
دیانا: آروم سر تکون دادم
پارت ۷۳
ارسلان: قهقهه ای سر دادم و گفتم چرا
دیانا: من از بچگیم نرفتم دکتر به خاطر اینکه برام آمپول و سرم ننویسه چون خیلی بد میزنن
ارسلان: من که معلوم نیست بهت آمپول بزنم
دیانا: یعنی میخوای بزنی
ارسلان: تک خنده ای کردم و گفتم بزار ببینم چی میشه
دیانا: توی ماشین نشستم که در داشبورد و باز کرد و ازش از اون چوب بستنی ها درآورد و چراغ قوه انداخت تو دهنم
ارسلان: گلوش بد چرک کرده بود
دیانا: چوب و از دهنم درآورد و توی سطل زباله که برون از پاشین بود انداخت سوالم و پرسیدم چرا تو ماشینت از این جور چیزا داری
ارسلان: داشتم گوشی پزشکی رو تنظیم میکردم جواب دادم به خاطر اینکه بعضی جاها لازم میشه و من میرم برای کسایی که بوجه ندارن معاینه انجام میدم
دیانا: چقدر تو مهربونی
ارسلان: خوب باید ببرمت دکتر
دیانا: من نمیام
ارسلان: میای دختر خوبی باش حرف گوش کن
دیانا: نمیخوام من از دکتر بدم میاد
ارسلان: پس بزار خودم معاینه ات کنم
دیانا: مگه بلدی
ارسلان: بله دوره دیدم
دیانا: نه
ارسلان: بزار ببینم گلوت چرک داره یا نه
دیانا: نه
ارسلان: میترسی
دیانا: آروم سر تکون دادم
- ۱۹.۹k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط