مان بغلی من
مان بغلی من
پارت ۷۱
دیانا: سری تکون دادم و با ذوق اولین شکلات و از جا شکلاتی بیرون آوردم
ارسلان: به آبدارچی گفتم براش جوشانده بیاره
ابدارچی:بفرمایید
ارسلان: سری تکون دادم که بیرون رفت از پشت میز پاشدم و دور زدم اون ور میز ایستادم اینو بخور
دیانا: من دارو دوست ندارم
ارسلان اوهوم گزینه ی خوبیه
دیانا: چی
پارت ۷۱
دیانا: سری تکون دادم و با ذوق اولین شکلات و از جا شکلاتی بیرون آوردم
ارسلان: به آبدارچی گفتم براش جوشانده بیاره
ابدارچی:بفرمایید
ارسلان: سری تکون دادم که بیرون رفت از پشت میز پاشدم و دور زدم اون ور میز ایستادم اینو بخور
دیانا: من دارو دوست ندارم
ارسلان اوهوم گزینه ی خوبیه
دیانا: چی
- ۳.۲k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط