اجباری اما شیرین
پارت : دهم
جیمین : چه پیچیده
جنی : این احساسات ما که پیچیده است حالا اون دختر کی بود ؟
جیمین : هم دانشگاهی آن
جنی : اوووو
جیمین : البته الان یک دختر تو دانشگاه چشم گرفته خیلی خوب
جنی : خوب خیلی خوب که
جیمین : در تلاشم مخ شو بزنم اگر زدم قرار میزارم بینش
جنی : اوکی
جیمین : ساعت چهار ها مهمونی آت دیر نشه
جنی : وای راستی داشت یادم میرفت پشو پشو بریم
جیمین : بریم
عمارت
جنی : اوما حاضری ؟
جیسو : ارع دارم حاضر میشم تو خودت حاضری ؟
جنی : نه برم دوش بگیرم کار همو کنم بریم
جیسو : ای خدا باشه ولی سریع باش
جنی : چشم
خوب دوش سری گرفتم رفتم جلو کمد ام به عنوان عروس ریس جمهور باید لباس مجلسی زنانه شیک به پوشم درست
تو خانه با این دوتا احمق همش جنگ داریم ولی باید خودم خیلی با شخصیت نشون بدم لباس ورداشتم آرایش کمی کردم رفتم پایین
جنی : اوما من حاضرم
جیسو : اوکی دخترم بریم ؟
جنی : اوما چقدر لباست بهت میاد
جیسو : واقع ؟
جنی : اوم
جیسو : تو هم باین جذاب تر از همیشه شد
جنی : خجالت ام ندید
جیسو : جنی میشه از این به بعد جیسو صدام کنی ؟
جنی : ارع
جیسو : ممنونم جنی
در مهمونی
خانم مسنی : خوش آمدید خانم کیم ممنون که دعوت من پذیرفته اید
جیسو : خواهش می کنم خانم پارک ایشون عروس ام همسر پسر بزرگ ام هستند
خانم پارک : شما باید جنی کیم باشید ؟
جنی : بله شما ؟
خانم پارک : من همسر وزیر پارک هستم از دیدنت خوشحال شدم
جنی : ممنون
خانم پارک : به فرماید بشینید
جیسو : ممنون
ایو : ببین کی اینجا ست
جیسو : ایو تو اینجا چه کار می کنی ؟
ایو : فکر کردی دیگ من نمی بینی از دستم خلاص میشی
جیسو : این چه حرفی دلم برات تنگ شده بود دختر
ایو ،: منم همین طور
جیسو : ایشون عروس ام هستند
ایو : وای دخترم چقدر خوشگلی
جنی : ممنون خانم ؟
ایو : مین ایو صدام کن
جنی : چشم
ایو : دختر خیلی برازنده ای هستی یادت باشه بهم بگی چطوری تونستی مخ تهیونگ بزنی
جنی : جانم ؟
ایو : من جیسو خواهر هم هستیم و من خاله تهیونگ میشم یعنی خاله شوهر شما تهیونگ که من یادم دم به تله نمی داد
جیسو : خوب جنی کار خودش خیلی خوب بلد
جنی : ممنون
ایو : جیسو درخترم داره ازدواج می کنه
جیسو : چی جدی لیسا داره ازدواج می کنه ؟
ایو : آره
جیسو : با کی با جعون جانکوک
جنی : چی ؟
جیسو : تو ایشون می شناسنی ؟
جنی : نه
جنی ؛ مهمون خوب بود ولی وقتی فهمیدم کوک داره ازدواج می کنه قلبم درد گرفته بود اه کشیدم احساس می کردم پاهام تحمل وزن من ندارع می خواستم گریه کنم
جیسو : جنی حالت خوب ؟
جنی : آره
جیسو : بهتر بریم
جنی : باشه
تو ماشین
جنی : میشه من پیاده شم
جیسو : چی
جنی : باید برم به دیدین یکی از دوستام
جیسو : می خوای برسونمت ؟
جنی ،: نه پیاده میرم
جیسو : راننده نگه دار
راننده : چشم
جیسو : مراقب خودت باش
جنی : چشم خداحافظ
جیسو ،: 🖐️
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
جیمین : چه پیچیده
جنی : این احساسات ما که پیچیده است حالا اون دختر کی بود ؟
جیمین : هم دانشگاهی آن
جنی : اوووو
جیمین : البته الان یک دختر تو دانشگاه چشم گرفته خیلی خوب
جنی : خوب خیلی خوب که
جیمین : در تلاشم مخ شو بزنم اگر زدم قرار میزارم بینش
جنی : اوکی
جیمین : ساعت چهار ها مهمونی آت دیر نشه
جنی : وای راستی داشت یادم میرفت پشو پشو بریم
جیمین : بریم
عمارت
جنی : اوما حاضری ؟
جیسو : ارع دارم حاضر میشم تو خودت حاضری ؟
جنی : نه برم دوش بگیرم کار همو کنم بریم
جیسو : ای خدا باشه ولی سریع باش
جنی : چشم
خوب دوش سری گرفتم رفتم جلو کمد ام به عنوان عروس ریس جمهور باید لباس مجلسی زنانه شیک به پوشم درست
تو خانه با این دوتا احمق همش جنگ داریم ولی باید خودم خیلی با شخصیت نشون بدم لباس ورداشتم آرایش کمی کردم رفتم پایین
جنی : اوما من حاضرم
جیسو : اوکی دخترم بریم ؟
جنی : اوما چقدر لباست بهت میاد
جیسو : واقع ؟
جنی : اوم
جیسو : تو هم باین جذاب تر از همیشه شد
جنی : خجالت ام ندید
جیسو : جنی میشه از این به بعد جیسو صدام کنی ؟
جنی : ارع
جیسو : ممنونم جنی
در مهمونی
خانم مسنی : خوش آمدید خانم کیم ممنون که دعوت من پذیرفته اید
جیسو : خواهش می کنم خانم پارک ایشون عروس ام همسر پسر بزرگ ام هستند
خانم پارک : شما باید جنی کیم باشید ؟
جنی : بله شما ؟
خانم پارک : من همسر وزیر پارک هستم از دیدنت خوشحال شدم
جنی : ممنون
خانم پارک : به فرماید بشینید
جیسو : ممنون
ایو : ببین کی اینجا ست
جیسو : ایو تو اینجا چه کار می کنی ؟
ایو : فکر کردی دیگ من نمی بینی از دستم خلاص میشی
جیسو : این چه حرفی دلم برات تنگ شده بود دختر
ایو ،: منم همین طور
جیسو : ایشون عروس ام هستند
ایو : وای دخترم چقدر خوشگلی
جنی : ممنون خانم ؟
ایو : مین ایو صدام کن
جنی : چشم
ایو : دختر خیلی برازنده ای هستی یادت باشه بهم بگی چطوری تونستی مخ تهیونگ بزنی
جنی : جانم ؟
ایو : من جیسو خواهر هم هستیم و من خاله تهیونگ میشم یعنی خاله شوهر شما تهیونگ که من یادم دم به تله نمی داد
جیسو : خوب جنی کار خودش خیلی خوب بلد
جنی : ممنون
ایو : جیسو درخترم داره ازدواج می کنه
جیسو : چی جدی لیسا داره ازدواج می کنه ؟
ایو : آره
جیسو : با کی با جعون جانکوک
جنی : چی ؟
جیسو : تو ایشون می شناسنی ؟
جنی : نه
جنی ؛ مهمون خوب بود ولی وقتی فهمیدم کوک داره ازدواج می کنه قلبم درد گرفته بود اه کشیدم احساس می کردم پاهام تحمل وزن من ندارع می خواستم گریه کنم
جیسو : جنی حالت خوب ؟
جنی : آره
جیسو : بهتر بریم
جنی : باشه
تو ماشین
جنی : میشه من پیاده شم
جیسو : چی
جنی : باید برم به دیدین یکی از دوستام
جیسو : می خوای برسونمت ؟
جنی ،: نه پیاده میرم
جیسو : راننده نگه دار
راننده : چشم
جیسو : مراقب خودت باش
جنی : چشم خداحافظ
جیسو ،: 🖐️
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
۱۸.۱k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.