اجباری اما شیرین
پارت : یازدهم
تو خیابون ها سرگردون منتظر ماشین بودم ماشینی پیدا نشد بیخیال شدم پیاده به سمت خانه کوک رفتم در زدم رفتم بالا اون تنها زندگی می کنه رمز بلد بودن ولی در زدم کوک ویو
داشتم لباس عوض می کردم در خانه رو زدن در واض کردن با قیافه ناراحت کلافه جنی روبه رو شدم
جنی : داری ازدواج می کنی ؟
اون فهمیده می خواستم بهش تو موقعیت خوب بگم ولی
جنی : جواب من بده میگم داری ازدواج می کنی؟
کوک : می خواستم خودم بهت بگم
جنی : چرا نگفتی ها ؟
کوک : بیا تو
جنی : تو به من قول دادی « داد »
کشیدمش بغلم لعنتی چقدر دلم برات تنگ شده بود
کوک : متسفم
جنی : اشکالی ندارع بیا فرار کنیم
کوک : جنی نمیشه این ممکن نیست
جنی : لعنتی من دوست دارم «گریه»
کوک : آرام باش منم دوست دارم بیا منتظر سرنوشت باشیم
جنی : چطوری ؟ من تو امکان ندارع
کوک : گریه نکن جنی می دونی که گریه کنی قلبم درد می گیره ها ؟. صدای بلند
جنی : دختره رو دیدی ؟
کوک : ارع
جنی : خوشگل ؟
کوک : نه به اندازه تو
جنی : دروغ نگو
کوک : راست میگم
جنی : بیا مخفی هم ببینم
کوک : من از تو دست نمیکشم حتا اگر ازدواج کنیم
جنی : واقع
کوک : آره حال هام بیا بریم تو
جنی : باشه
کوک : جنی من الان تازه از دانشگاه اومدم گشنم غذا ؟
جنی : الان درست میگن برات
کوک : امروز رز دیدم
جنی : رزی خوب بود ؟
کوک : آره چند وقت با یک پسر می پره
جنی : صدا بار بهش گفتم نکن
کوک : جوان بزار بگن مگه خودت کم از این کارا کردی ؟
جنی : من کردم درست اون نباید بکنه
کوک : چرا اون وقت ؟
جنی : چون من نتیجه اش رو دیدم ببین چه وضعی!
کوک : بنظر من که ارزش شو داشت ها ؟
جنی : نمی دونم
کوک : نامرد
جنی : شاید داشت روغن آت کجاست؟
کوک : بالای کاپینت
جنی : دستم نمیرسه
کوک : بزار اومدم
جنی : باش
کوک : آن آن بیا
جنی : مرسی !
کوک : چی درست می کنی ؟
جنی : یک چیز خوش مزه
جنی ویو
دیدم کوک از پشت بغلم کرده
کوک : میشه تا شب پیشم به مونی ؟
جنی : نه تهیونگ می فهم
کوک : به درک
جنی : شوهرم ها
کوک : چی ؟
جنی : منظورم این نبود
کوک : اصل برو برا شوهرت غذا درست کن
جنی : هوی لوس نکن دیگه
کوک : نه دیگ راست می کی اون شوهرت
جنی : خوب هست
کوک : حالا هی به روم بیار
جنی : باشه بابا
چند ساعت بد
جنی : کوک ساعت چند ؟
کوک : ۱۱ نیم
جنی : وای من رفتم
کوک : صبر کن می رسونمت
جنی: می ترسم ببینند
کوک : دارع بارون میاد. دیوانه
جنی : باشه
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
تو خیابون ها سرگردون منتظر ماشین بودم ماشینی پیدا نشد بیخیال شدم پیاده به سمت خانه کوک رفتم در زدم رفتم بالا اون تنها زندگی می کنه رمز بلد بودن ولی در زدم کوک ویو
داشتم لباس عوض می کردم در خانه رو زدن در واض کردن با قیافه ناراحت کلافه جنی روبه رو شدم
جنی : داری ازدواج می کنی ؟
اون فهمیده می خواستم بهش تو موقعیت خوب بگم ولی
جنی : جواب من بده میگم داری ازدواج می کنی؟
کوک : می خواستم خودم بهت بگم
جنی : چرا نگفتی ها ؟
کوک : بیا تو
جنی : تو به من قول دادی « داد »
کشیدمش بغلم لعنتی چقدر دلم برات تنگ شده بود
کوک : متسفم
جنی : اشکالی ندارع بیا فرار کنیم
کوک : جنی نمیشه این ممکن نیست
جنی : لعنتی من دوست دارم «گریه»
کوک : آرام باش منم دوست دارم بیا منتظر سرنوشت باشیم
جنی : چطوری ؟ من تو امکان ندارع
کوک : گریه نکن جنی می دونی که گریه کنی قلبم درد می گیره ها ؟. صدای بلند
جنی : دختره رو دیدی ؟
کوک : ارع
جنی : خوشگل ؟
کوک : نه به اندازه تو
جنی : دروغ نگو
کوک : راست میگم
جنی : بیا مخفی هم ببینم
کوک : من از تو دست نمیکشم حتا اگر ازدواج کنیم
جنی : واقع
کوک : آره حال هام بیا بریم تو
جنی : باشه
کوک : جنی من الان تازه از دانشگاه اومدم گشنم غذا ؟
جنی : الان درست میگن برات
کوک : امروز رز دیدم
جنی : رزی خوب بود ؟
کوک : آره چند وقت با یک پسر می پره
جنی : صدا بار بهش گفتم نکن
کوک : جوان بزار بگن مگه خودت کم از این کارا کردی ؟
جنی : من کردم درست اون نباید بکنه
کوک : چرا اون وقت ؟
جنی : چون من نتیجه اش رو دیدم ببین چه وضعی!
کوک : بنظر من که ارزش شو داشت ها ؟
جنی : نمی دونم
کوک : نامرد
جنی : شاید داشت روغن آت کجاست؟
کوک : بالای کاپینت
جنی : دستم نمیرسه
کوک : بزار اومدم
جنی : باش
کوک : آن آن بیا
جنی : مرسی !
کوک : چی درست می کنی ؟
جنی : یک چیز خوش مزه
جنی ویو
دیدم کوک از پشت بغلم کرده
کوک : میشه تا شب پیشم به مونی ؟
جنی : نه تهیونگ می فهم
کوک : به درک
جنی : شوهرم ها
کوک : چی ؟
جنی : منظورم این نبود
کوک : اصل برو برا شوهرت غذا درست کن
جنی : هوی لوس نکن دیگه
کوک : نه دیگ راست می کی اون شوهرت
جنی : خوب هست
کوک : حالا هی به روم بیار
جنی : باشه بابا
چند ساعت بد
جنی : کوک ساعت چند ؟
کوک : ۱۱ نیم
جنی : وای من رفتم
کوک : صبر کن می رسونمت
جنی: می ترسم ببینند
کوک : دارع بارون میاد. دیوانه
جنی : باشه
__☆_____________☆♡☆♡☆♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #وه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی
۱۴.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.