دیر شده اما چیزی کم نشده ,
دیر شده اما چیزی کم نشده ,
اصل کار هم گمانم همان است ...
باید به تو مینوشتم که همه روزها و شب ها را یادم هست ...
تیمار بی انتهای تو را که مبادا تنهایی عارض شود،
مبادا ابرهای غصه ببارند....
بی خانمانی و سردرگمی و کلافگی و پارک و جلسه؛
همه را یادم هست...
مهم تر از اینها جنون و بیقراری بی انتها را هم یادم هست...
چه دیوانه وار بودیم هیهات...مثل همان باران...
اصل کار هم گمانم همان است ...
باید به تو مینوشتم که همه روزها و شب ها را یادم هست ...
تیمار بی انتهای تو را که مبادا تنهایی عارض شود،
مبادا ابرهای غصه ببارند....
بی خانمانی و سردرگمی و کلافگی و پارک و جلسه؛
همه را یادم هست...
مهم تر از اینها جنون و بیقراری بی انتها را هم یادم هست...
چه دیوانه وار بودیم هیهات...مثل همان باران...
۳.۴k
۲۵ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.