تکپارتی درخواستییی

هایی چوی اتم.۲۶سالمه و ۱۰ ماهه با پسری به اسم جعون جونگ کوک کاپ زدم[رل].
های جعون جونگ کوکم.۲۷ سالمه و ۱۰ ماهه با چوی ات کاپ زدم‌.
ویو ات
کوک زنگ زد گف اعضا خواست بریم خونشون تا یکم خوش بگذرونیم منم قبول کردم.کوک اومد دنبالمو رفتیم.رسیدیم اونجا.وقتی که رفتم داخل یکی از دوستای صمیمیم میا رو دیدم.
مشغول حرف زدن بودیم که هوپی گف ج ح بازی کنیم[جرعت و حقیقت]
که همه قبول کردن.رفیتم نشستیم بطری و چرخوندن.۱۰مین بعد ته بطریو چرخوند که افتاد به خودش و کوک.
/خب کوک جرعت یا حقیقت
=جرعت
/خب خب خوشگل ترین دختر این جمع و ببوس.
من فک میکردم کوک به طرف من میاد که برعکس اشتباه فک کردم به طرف دوستم میا رفتو اونو بوسید میا هم همراهیش میکرد.
/کوک داری چیکار میکنی
=چیه مگه گفتی خوشگل ترین دختر جمع و ببوس منم بوسیدم.
/من منظورم به ات بود واقعا که
بغض کردم سری از جام پاشدمو به طرف در رفتم.
علامت جیمین÷
÷ات ات صب کن
خواستم در و باز کنم که جیمین دستمو گرف
+ولم کن
÷ات صب کن
+نمیخوام ولم کن
×به به میبینم جدا نشده یکی دیگه واسه خودت پیدا کردی هرزه
+میاا خفه شو این تویی که هرزه ای نه من فهمیدی
دستمو از تو دست جیمین بیرون کشیدمو رفتم بیرون
پرش زمانی به دو هفته بعد
تو این دو هفته با جیمین صمیمی شدم،با هم حرف میزدیم که جیمین بهم گف دوسم داره و میخواد که باهاش باشم ولی من میترسیدم اونم گف قرار نیس مثه کوک ولم کنه منم قبول کردم.
+من اومدم موچی
رفتمو بغلش کردم
+دلم برات تنگ شده بود
÷اوم بیب ما که تازه با هم کاپ زدیم
+باشه اصن دلم تنگ نشد
خواستم پاشم که سفت بغلم کرد.
÷شوخی کردم بیب مگه میشه من دلم برای بیبیم تنگ نشه هوم
+🥺وادعا
÷😂اره کیوتچم

پایاننننن