تکپارتی RM
+خانم ا/ت نظرتون راجب این خونه چیه؟؟
- منفیه، این خونه مناسب من نیست
نفسش رو اه مانند بیرون داد
+ ولی خانم ا/ت این شست و سومین خونه ایه که بازدید کردیم
- خب میخوام از انتخابم مطمعن باشم و بهترین انتخاب رو بکنم
+ شما باید حداقعا یه خونه رو پسند بکنید تا من بتونم خونه های اون سبکی رو بهتون نشون بدم
- ولی من از هیچ کدوم خوشم نمیاد
دستی توی موهاش کشید ، مثل اینکه این سه هفته هر روز ملاقات کردن ا/ت و گشتن دنبال خونه برای این دختر ، خستش کرده بود
بایدم خستش میکرد ، اون الان سه هفتست داره همه ی خونه های شهر رو نشون این دختر میده اما اون روی همشون یه ایرادی میزاره
+ خانم ا/ت دیگه خونه ای نمونده که بهتون نشون بدم
- چیییی؟؟؟
نامجون شکه شد
+ اممم گفتم که دیگه هیج خونه ای نمونده که ندیده باشید ، ما همه رو دیدیم
اروم با خودت زمزمه کردی
- یعنی دیگه نمیتونم تو رو ببینم؟؟
+ بله؟؟
به خودت اومدی
- اااااا........ هیچی
چرا دروغ میگفتی؟ تو برای دیدن این بنگاه دار خوشتیپ و خوش قیافه سه هفته از این خونه به اون خونه میرفتی
نامجون ابرویی بالا انداخت
+ اممم ..... اگر بخواید ، میتونم یه خونه ی دیگه رو هم نشونتون بدم
سرت رو با اشتیاق بالا اوردی
- بله میخوام ، .......ولی مگر نگفتید خونه ی دیگه ای نمونده؟؟
+ اههه بله گفتم اما الان یهویی یاد یه خونه افتادم
سری به معنای تایید تکون دادی
+ خب بریم تا زود تر اون خونه رو ببینیم
سوار ماشین شدید و به سمت ادرسی که نامجون داد حرکت کردین.
- اینجاست؟
+ بله ، مشکلی داره؟؟
- اینجا ..... این منطقه خیلی گرونه
+ اهه نگران قیمتش نباشید ، مناسبه
باشه ای گفتی و پیاده شدی
وارد خونه شدید
وسایل خونه کامل بود
- اممم اینجا مبله هست؟؟
+ اره مشکلی داره؟؟
- نهه این عالیه
توی حال خونه گشتی زدی ، خونه ی قشنگی بود
+ اینجا خونه ی خیلی قشنگیه ، اما قصد تو خرید خونه نیست درسته؟؟
به سمتش برگشتی
- منظورتون چیه؟؟
+ خودت رو به اون راه نزن ، الان سه هفته هست داریم دنبال خونه میگردیم، اگر میخواستی انتخاب کنی تا الان کرده بودی
- امممم این حرفا یعنی چی؟؟
+ متوجه شدم به جای نگاه کردن خونه ها منو نگاه میکنی
- که چی؟
+ نمیخوای چیزی بگی؟؟
- میخوای بگم؟؟
سرش رو به معنای تایید تکون داد
- خب اره ، یه جورایی از این بنگاه دار خوشم اومده
لخندی خجالتی زد
به سمتت اومد
+ از خونم خوشت اومده؟؟
- اره ، قشنگه
بلافاصله لباش رو روس لبای تو گذاشت
بعد از چند ثانیه ازت جدا شد و به چشمات زل زد
+ باید خستگی این سه هفته رو از تنم در بیاری بیبی گرل
- منفیه، این خونه مناسب من نیست
نفسش رو اه مانند بیرون داد
+ ولی خانم ا/ت این شست و سومین خونه ایه که بازدید کردیم
- خب میخوام از انتخابم مطمعن باشم و بهترین انتخاب رو بکنم
+ شما باید حداقعا یه خونه رو پسند بکنید تا من بتونم خونه های اون سبکی رو بهتون نشون بدم
- ولی من از هیچ کدوم خوشم نمیاد
دستی توی موهاش کشید ، مثل اینکه این سه هفته هر روز ملاقات کردن ا/ت و گشتن دنبال خونه برای این دختر ، خستش کرده بود
بایدم خستش میکرد ، اون الان سه هفتست داره همه ی خونه های شهر رو نشون این دختر میده اما اون روی همشون یه ایرادی میزاره
+ خانم ا/ت دیگه خونه ای نمونده که بهتون نشون بدم
- چیییی؟؟؟
نامجون شکه شد
+ اممم گفتم که دیگه هیج خونه ای نمونده که ندیده باشید ، ما همه رو دیدیم
اروم با خودت زمزمه کردی
- یعنی دیگه نمیتونم تو رو ببینم؟؟
+ بله؟؟
به خودت اومدی
- اااااا........ هیچی
چرا دروغ میگفتی؟ تو برای دیدن این بنگاه دار خوشتیپ و خوش قیافه سه هفته از این خونه به اون خونه میرفتی
نامجون ابرویی بالا انداخت
+ اممم ..... اگر بخواید ، میتونم یه خونه ی دیگه رو هم نشونتون بدم
سرت رو با اشتیاق بالا اوردی
- بله میخوام ، .......ولی مگر نگفتید خونه ی دیگه ای نمونده؟؟
+ اههه بله گفتم اما الان یهویی یاد یه خونه افتادم
سری به معنای تایید تکون دادی
+ خب بریم تا زود تر اون خونه رو ببینیم
سوار ماشین شدید و به سمت ادرسی که نامجون داد حرکت کردین.
- اینجاست؟
+ بله ، مشکلی داره؟؟
- اینجا ..... این منطقه خیلی گرونه
+ اهه نگران قیمتش نباشید ، مناسبه
باشه ای گفتی و پیاده شدی
وارد خونه شدید
وسایل خونه کامل بود
- اممم اینجا مبله هست؟؟
+ اره مشکلی داره؟؟
- نهه این عالیه
توی حال خونه گشتی زدی ، خونه ی قشنگی بود
+ اینجا خونه ی خیلی قشنگیه ، اما قصد تو خرید خونه نیست درسته؟؟
به سمتش برگشتی
- منظورتون چیه؟؟
+ خودت رو به اون راه نزن ، الان سه هفته هست داریم دنبال خونه میگردیم، اگر میخواستی انتخاب کنی تا الان کرده بودی
- امممم این حرفا یعنی چی؟؟
+ متوجه شدم به جای نگاه کردن خونه ها منو نگاه میکنی
- که چی؟
+ نمیخوای چیزی بگی؟؟
- میخوای بگم؟؟
سرش رو به معنای تایید تکون داد
- خب اره ، یه جورایی از این بنگاه دار خوشم اومده
لخندی خجالتی زد
به سمتت اومد
+ از خونم خوشت اومده؟؟
- اره ، قشنگه
بلافاصله لباش رو روس لبای تو گذاشت
بعد از چند ثانیه ازت جدا شد و به چشمات زل زد
+ باید خستگی این سه هفته رو از تنم در بیاری بیبی گرل
- ۵.۰k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط