فریب کار p34

زیر باران راه می رود
انگار زمین و زمان حال او را درک میکردن
در زد و وقتی در باز شد و بی توجه به خیس بودن لباس هایش وارد خانه شد

"جونگ‌کوک؟ تو مگه نباید سر کار باشی؟" Liobo

"استعفا دادم" jk

"دیونه شدی پسر؟ میدونی چه پولی رو از دست دادی " Liobo

پوزخند زد

"کاش هیچ وقت به اون خراب شده نمی رفتم" jk

عمیقا او را نگاه می کند

"عاشق شدی؟" Liobo

انگار نیاز داشت با کسی حرف بزند...

"آره، اونم عاشق پسر رئیس جمهور " jk

"جونگ‌کوک تو که هم جنس گرا نبودی!" Liobo

"مشکل همینه،اوایل بخاطر اینکه فکر میکردم او پسره به احساسم محل نمی‌دادم اما اون دختره " jk

"چییییییی؟ مگه میشه؟ " Liobo

"لیوبو اون فوق‌العاده است،اون خاصه،اون..." jk

لب هایش را می گزد

"تو از کجا فهمیدی دختره؟" Liobo

"احساس کردم" jk

"ببینم باهاش کاری کردی؟" Liobo

"نه...بغلش کردم
بدنش به عنوان یه مرد ریز جثه نمی تونست انقدر برآمدگی داشته باشه که فهمیدم دختره" jk

"پس چرا پیشش نموندی" Liobo

پوزخند زد

"چون با نصف شهر توی رابطه است و منو تحویل نمیگیره " jk

"پشمام،الان کلی سوال دارم
چرا وانمود می کنه پسره؟" Liobo

"هیچی نمیدونم،فقط میدونم دختره!" jk

"پس بخاطر همینه استعفا دادی؟!" Liobo

"آره، کارم شده بود سیگار کشيدن، نمی تونستم بیشتر از این نابود بشم" jk

"تا دوش بگیری غذا میارم با هم بخوریم" Liobo

لیوبو می خواهد حال او را عوض کند اما نمی داند حال جئون از چیزی که گفته است پیچیده تر است...
دیدگاه ها (۱)

فریب کارp35

فریب کار p36

فریب کارp33

فریب کار p32

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط