Life goes on with pain. P37
شب مهمونی:
(خیلی وقته پارت نداشتم جهت باد آوری پارت قبل رو بخونید)
((لینک پارت قبل: https://wisgoon.com/p/RUTH5BM8X0/Life_goes_on_with_pain._P36/))
ماشین رو پارک کردن
وارد عمارتی شدن که توش مهمونی برگزار میشد
جونگ کوک:عزیزم
دلینا با لبخندی مصنوعی گفت :جانم عزیزم
جونگ کوک :دستم رو بگیر بریم داخل
دلینا:حتما عشقم
در ها باز شده ملکه و پادشاه گروه «ژناتین» وارد شدن
همه از حضورشون خوشحال شدن چون دعوت لِوِل پایین تر از خودشون رو پذیرفته بودن
(پدر زن یونگی:پ/ش زن یونگی:سویون )
پ/ش:آقای جئون بسیار خرسندم که افتخار میزبانی شما و بانوی گرامیتون نصیبم شده
کوک:خیلی ممنون آقای وانگ
پ/ش:لطفا از خودتون پذیرایی کنید
کوک ودلینا:حتما
ادامه دارد
(خیلی وقته پارت نداشتم جهت باد آوری پارت قبل رو بخونید)
((لینک پارت قبل: https://wisgoon.com/p/RUTH5BM8X0/Life_goes_on_with_pain._P36/))
ماشین رو پارک کردن
وارد عمارتی شدن که توش مهمونی برگزار میشد
جونگ کوک:عزیزم
دلینا با لبخندی مصنوعی گفت :جانم عزیزم
جونگ کوک :دستم رو بگیر بریم داخل
دلینا:حتما عشقم
در ها باز شده ملکه و پادشاه گروه «ژناتین» وارد شدن
همه از حضورشون خوشحال شدن چون دعوت لِوِل پایین تر از خودشون رو پذیرفته بودن
(پدر زن یونگی:پ/ش زن یونگی:سویون )
پ/ش:آقای جئون بسیار خرسندم که افتخار میزبانی شما و بانوی گرامیتون نصیبم شده
کوک:خیلی ممنون آقای وانگ
پ/ش:لطفا از خودتون پذیرایی کنید
کوک ودلینا:حتما
ادامه دارد
- ۴.۴k
- ۰۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط