هاناکی
«هاناکی»
«پارت۲۷»
⟨⟨سلام ات منم اگه دار این نامه رو میخونی یعنی من دیگه پیشت نیستم امیدوارم این نامه رو نخونی و از این لباس استفاده نکنی ولی اگه کارت به جایی رسید که از پدرت متنفر شدی یا هر اتفاق دیگه ای از این لباس استفاده کن تنها راهی که میتونم در نبودم ازت محافظت کنم همینه ات یادت باشه پدرت یه شیطانه من تو این مدت داشتم مدارک جرم هاشو جمع میکردم تا بتونم از تو و جین سو مراقبت کنم ولی از طرفی عاشق پدرتم اگه بلایی سرم اومد بدون به خاطر جمع کردن مدارک بوده ازت میخوام که از جین سو محافظت کنی و قول بده که پدر تو نمیکشی
دوست دارم از طرف مادرت⟩⟩
ات اشکاش مثل رود خونه جاری شد لباس و توی بغلش گرفت و گریه کرد
با اینکه خیلی ناراحت بود چند تا سوال توی ذهنش اومد اینکه این چجوری اومده اینجا یا اینکه چرا مادرش باید لباس بهش بده مگه این لباس چه چیز خاصی داره؟
و همینطور که گریه میکرد خوابش برد
____________________________________________________ا
روز بعد تهیونگ از تختش اومد بیرون رفت توی اشپز خونه یادش اومد که ات از دیروز هیچی نخورده رفت و مشغول اشپزی شد داشت کیم چی و گیم پاپ درست میکرد
ات با بوی غذا بلند شد خیلی گرسنه اش بود بلند شد لباسشو عوض کرد و رفت پایین تهیونگ و دید که داره اشپزی میکنه و ما خود اگه لبخندی روی صورتش ظاهر شد تهیونگ سمت ات چرخید و لبخند زد
تهیونگ: باید گرسنه ات باشه وگرنه بمب هم نمیتونه تو رو بیدار کنه
ات: یاا تهیونگ
تهیونگ: باشه بشین
ات؛ حالا چی درست کردی؟
تهیونگ: میارم سر میز میبینی
ات: تهیونگ ببین من صبر ندارم بگو دیگه
تهیونگ: خوبه صبرت زیاد میشه
ات بلند شد که بره قابلمه رو نگاه کنه ببینه تهیونگ چی درست کرده که تهیونگ در قابلمه رو گذاشت
ات: تهیونگ بزار ببینم دیگه
تهیونگ: وایسا الان ماده میشه
ات دستاشو زد زیر بغلش و سرشو برگردوند که مثلاً بگه قهره رفت روی صندلی نشست و تهیونگ غذا رو اورد درشو برداشت ات وقتی غذا رو دید چشماش برق زد
ات: از کجا میدونستی من کیم چی و گیم پاپ دوست دارم
تهیونگ: جدی ؟ نمیدونستم چون خودم دوست داشتم درست کردم
ات: اووووو کیم تهیونگ اولین وجه اشتراک مون و پیدا کردم
تهیونگ: خوبه ببینم میتونی چند تای دیگه هم پیدا کنی یانه
ات شروع کرد به غذا خوردن تهیونگ هم به ات نگه میکرد
تهیونگ........مثل یه بچه خرگوش غذا میخوره
«پارت۲۷»
⟨⟨سلام ات منم اگه دار این نامه رو میخونی یعنی من دیگه پیشت نیستم امیدوارم این نامه رو نخونی و از این لباس استفاده نکنی ولی اگه کارت به جایی رسید که از پدرت متنفر شدی یا هر اتفاق دیگه ای از این لباس استفاده کن تنها راهی که میتونم در نبودم ازت محافظت کنم همینه ات یادت باشه پدرت یه شیطانه من تو این مدت داشتم مدارک جرم هاشو جمع میکردم تا بتونم از تو و جین سو مراقبت کنم ولی از طرفی عاشق پدرتم اگه بلایی سرم اومد بدون به خاطر جمع کردن مدارک بوده ازت میخوام که از جین سو محافظت کنی و قول بده که پدر تو نمیکشی
دوست دارم از طرف مادرت⟩⟩
ات اشکاش مثل رود خونه جاری شد لباس و توی بغلش گرفت و گریه کرد
با اینکه خیلی ناراحت بود چند تا سوال توی ذهنش اومد اینکه این چجوری اومده اینجا یا اینکه چرا مادرش باید لباس بهش بده مگه این لباس چه چیز خاصی داره؟
و همینطور که گریه میکرد خوابش برد
____________________________________________________ا
روز بعد تهیونگ از تختش اومد بیرون رفت توی اشپز خونه یادش اومد که ات از دیروز هیچی نخورده رفت و مشغول اشپزی شد داشت کیم چی و گیم پاپ درست میکرد
ات با بوی غذا بلند شد خیلی گرسنه اش بود بلند شد لباسشو عوض کرد و رفت پایین تهیونگ و دید که داره اشپزی میکنه و ما خود اگه لبخندی روی صورتش ظاهر شد تهیونگ سمت ات چرخید و لبخند زد
تهیونگ: باید گرسنه ات باشه وگرنه بمب هم نمیتونه تو رو بیدار کنه
ات: یاا تهیونگ
تهیونگ: باشه بشین
ات؛ حالا چی درست کردی؟
تهیونگ: میارم سر میز میبینی
ات: تهیونگ ببین من صبر ندارم بگو دیگه
تهیونگ: خوبه صبرت زیاد میشه
ات بلند شد که بره قابلمه رو نگاه کنه ببینه تهیونگ چی درست کرده که تهیونگ در قابلمه رو گذاشت
ات: تهیونگ بزار ببینم دیگه
تهیونگ: وایسا الان ماده میشه
ات دستاشو زد زیر بغلش و سرشو برگردوند که مثلاً بگه قهره رفت روی صندلی نشست و تهیونگ غذا رو اورد درشو برداشت ات وقتی غذا رو دید چشماش برق زد
ات: از کجا میدونستی من کیم چی و گیم پاپ دوست دارم
تهیونگ: جدی ؟ نمیدونستم چون خودم دوست داشتم درست کردم
ات: اووووو کیم تهیونگ اولین وجه اشتراک مون و پیدا کردم
تهیونگ: خوبه ببینم میتونی چند تای دیگه هم پیدا کنی یانه
ات شروع کرد به غذا خوردن تهیونگ هم به ات نگه میکرد
تهیونگ........مثل یه بچه خرگوش غذا میخوره
- ۴.۶k
- ۰۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط