black flower(p,179)
black flower(p,179)
جونگکوک : سوهیون تو هم میای خونه ی من ؟
سوهیون : آره، اگه برم خونه ی خودم باید جنازم رو تو قبر بزاری .
جونگکوک : باشه توضیح اضافه نده لطفا.
بعد چند مین رسیدن ..
جونگکوک آروم تهیونگ رو روی تخت گذاشت و از اتاق خارج شد ،
و سوهیون هم روی مبل لش نشسته بود ...
سوهیون : بوی الکل داره خفمممم میکنه به یکی بگو لباسای تهیونگ رو عوض کنههه.
جونگکوک : گمشو بچه پرو ... هیچکی تو خونه نیست غیر از من و تو .
سوهیون : پس خودم انجامش میدم یک دست لباس بده .
جونگکوک : لازم نکرده .
سوهیون : پس خودت انجامش بده ....
جونگکوک : باشهههههه.
سوهیون : جونگکوک جونگکوک
جونگکوک : بله (خسته و بم)
سوهیون : تهیونگ پشت گردنش ماه گرفتگی داره ؟
جونگکوک : دقت نکردم .
سوهیون : وقتی تو بغلت بود یک ماه گرفتگی داشت .
جونگکوک : نمیدونم ، وقتی برم لباساش رو عوض کردم میبینم.
سوهیون : باشه داداش ..
ویو سوهیون
تهیونگ برادر بزرگ منه؟ باید به پدر و مادر اطلاع بدم .🧠
جونگکوک وارد اتاق شد .
جونگکوک : سوهیون تو هم میای خونه ی من ؟
سوهیون : آره، اگه برم خونه ی خودم باید جنازم رو تو قبر بزاری .
جونگکوک : باشه توضیح اضافه نده لطفا.
بعد چند مین رسیدن ..
جونگکوک آروم تهیونگ رو روی تخت گذاشت و از اتاق خارج شد ،
و سوهیون هم روی مبل لش نشسته بود ...
سوهیون : بوی الکل داره خفمممم میکنه به یکی بگو لباسای تهیونگ رو عوض کنههه.
جونگکوک : گمشو بچه پرو ... هیچکی تو خونه نیست غیر از من و تو .
سوهیون : پس خودم انجامش میدم یک دست لباس بده .
جونگکوک : لازم نکرده .
سوهیون : پس خودت انجامش بده ....
جونگکوک : باشهههههه.
سوهیون : جونگکوک جونگکوک
جونگکوک : بله (خسته و بم)
سوهیون : تهیونگ پشت گردنش ماه گرفتگی داره ؟
جونگکوک : دقت نکردم .
سوهیون : وقتی تو بغلت بود یک ماه گرفتگی داشت .
جونگکوک : نمیدونم ، وقتی برم لباساش رو عوض کردم میبینم.
سوهیون : باشه داداش ..
ویو سوهیون
تهیونگ برادر بزرگ منه؟ باید به پدر و مادر اطلاع بدم .🧠
جونگکوک وارد اتاق شد .
- ۸.۱k
- ۰۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط