آخیش نیاز داشتم
_ آخیش نیاز داشتم
+ خوب حالا(خنده)
_ اره دیگه
+ راستی یونجین رو میخوای چیکا کنی؟
_ فعلا که گول خورده داره آماده میشه
+ خوبه
_ قفل در رو هم عوض میکنم
+ یسسسس
_(خنده)
÷ عزیزم ما آماده ایم
_ اومدم عشقم
+(جرررر خوردن)
• کوک درو باز میکنه و میره پایین •
_ نورا حواست به خونه باشه
+ چشم فعلا خوش بگذره
_ خدافظ
÷ خونرو تمیز کنی
+ چشم مادمازل(خنده)
÷ به کوکی میگم حسابتو بزاره کف دستت حالا میبینی
+ باشه مواظب باش کلاتو باد نبره(خنده)
• کوک و خانم کیم و یونجین میرن کوک تصمیم داشت اونارو ببره پیش پدرش توی بوسان •
نورا: بدون کوک نمیدونستم چیکار کنم حوصلم سر میرفت اما خوب چاره ای جز تحمل نبود نشستم فیلم دیدن چراغا رو خاموش کردم هر خوراکی دم دستم بود آورد نشستم فیلم دیدم حدود سه ساعت گذشت کوک نمیذاشت من تا ساعت ۲ یا ۳ بیدار باشم اما خوابم نمیومد
کوک: یونجین و خانم کیم رو هرجور تهدیدی کردم تا بلخره بیخیالم شدن حدود ساعت ۲ شب بود برگشتم خونه کلید انداختم که دیدم نورا داره تلویزیون میبینه رفتم کنارش نشستم که از ترس دو متر پرید با چشمای خمار نگاش کردم
+ عامممم ببخشید
_ برو بخواب
+ اخه خوابم نمیادددد
_ گفتم برو بخواب نورا
+ باشه(بغض)
_ تو الان بغض کردی؟
+ نه(بغض)
_ باشه فقط یه امشب
+ مرسیییییی
_ خوب چی میدیدی
+ طلسم
_ او ترسناک؟
+ اوهوم میترسی؟(خنده)
_ بشین بینیم بچه(خنده)
• بعد فیلم •
+ کوک من سرویس نیازم
_ خب برو مشکل چیه؟
+ عاممم
_ نگو که میترسی؟
+ اره خوب
+ خوب حالا(خنده)
_ اره دیگه
+ راستی یونجین رو میخوای چیکا کنی؟
_ فعلا که گول خورده داره آماده میشه
+ خوبه
_ قفل در رو هم عوض میکنم
+ یسسسس
_(خنده)
÷ عزیزم ما آماده ایم
_ اومدم عشقم
+(جرررر خوردن)
• کوک درو باز میکنه و میره پایین •
_ نورا حواست به خونه باشه
+ چشم فعلا خوش بگذره
_ خدافظ
÷ خونرو تمیز کنی
+ چشم مادمازل(خنده)
÷ به کوکی میگم حسابتو بزاره کف دستت حالا میبینی
+ باشه مواظب باش کلاتو باد نبره(خنده)
• کوک و خانم کیم و یونجین میرن کوک تصمیم داشت اونارو ببره پیش پدرش توی بوسان •
نورا: بدون کوک نمیدونستم چیکار کنم حوصلم سر میرفت اما خوب چاره ای جز تحمل نبود نشستم فیلم دیدن چراغا رو خاموش کردم هر خوراکی دم دستم بود آورد نشستم فیلم دیدم حدود سه ساعت گذشت کوک نمیذاشت من تا ساعت ۲ یا ۳ بیدار باشم اما خوابم نمیومد
کوک: یونجین و خانم کیم رو هرجور تهدیدی کردم تا بلخره بیخیالم شدن حدود ساعت ۲ شب بود برگشتم خونه کلید انداختم که دیدم نورا داره تلویزیون میبینه رفتم کنارش نشستم که از ترس دو متر پرید با چشمای خمار نگاش کردم
+ عامممم ببخشید
_ برو بخواب
+ اخه خوابم نمیادددد
_ گفتم برو بخواب نورا
+ باشه(بغض)
_ تو الان بغض کردی؟
+ نه(بغض)
_ باشه فقط یه امشب
+ مرسیییییی
_ خوب چی میدیدی
+ طلسم
_ او ترسناک؟
+ اوهوم میترسی؟(خنده)
_ بشین بینیم بچه(خنده)
• بعد فیلم •
+ کوک من سرویس نیازم
_ خب برو مشکل چیه؟
+ عاممم
_ نگو که میترسی؟
+ اره خوب
۳.۴k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.