🍷پارت 26🍷
🍷پارت 26🍷
"میسو"
چسبیدم به دیوار قلبم تو دهنم میزد
"نم... یخواستم اینکارو کنم اما حرفت زشت بود"
یلند خندید خنده هاش رو مخم بود هیچ تغییری توحالت صورتش نبود
رفتم اونور تر که پام سوزش گرفت فهمیدم رفتم رو شیشه
انقدر اومد جلو خودشو چسبوند بهم
سیگارش هنوز روشن بود یه بوک محکم بهش زد دودشو تو صورتم خالی کرد
سرفم گرفت بازم سذم تیر کشید و صحنه های گنگی اومد تو سرم
"مثله اینکه وحشی بازی ام بلدی"
بهش نگاه کردم اما گذرا
"گفتم که نمیخواستم اینکارو کنم"
"واقعا که احمقی"
یه نیشخند رو صورتش بود این خونسرد بودنش منو میترسوند
"کاری میکنم از شدت پشیمونی بخوای خودتو بکشی"
از ترس هیچکاری نمیتونستم بکنم
یهو بازومو گرفت
و خودشو محکم چسبوند بهم حس میکردم دارم له میشم خیلی بدن سفتی داشت
بدنش کاملا به بدنم چسییده بود و منو قفل کردا بود
سیگارشو اورد بالا یه پوک دیگه بهش زد
رو بازوم خاموشش کرد از شدت سوزش چشامو محکم بستمو به همون دستش چنگ زدم
"دردم میاد عوضی"
"جدی؟"
پوزخند زد"خوب منم همینو میخوام"
محکم تر فشار داد که دیگه داشتم میمردم
سوزشش خیلی وحشتناک بود ولش کرد و انداختش زمین
یهو ازم دور شد یه کشیده خیلی محکم زد بهم که پرت شدم رو خورد شیشه
ها بیشتریاش تو بدنم فرو رفت و من از شدت درد داشتم از حال میرفتم
موهامو گرفت و کشید و بلندم کرد
محکم کبوندم به
دیوار از درد کمرم آه کشیدم صورتمو با یه دستش گرفت و مچاله کرد
"یه بار زدی تو صورت جونگ کوک تا اخر عمرت هزار بار حتی بیشتر میخوره تو صورتت"
به کل بدنم نگاه کرد و تو چشام خیره شد
"البته خیلی بدتر از زدن صورت گیرت میاد بیب"
دلم میخواد بکشمش حالم ازش بهم میخوره پرتم کرد که افتادم زمین
خندید و رفت و درو بست
به سختی بلند شدم و نشستم
اشکام در اومدن شروع کردم گریه کردن هیچوقت بلند گریه نمیکردم
به دستام نگاه کردم خیلی زخمی شده بود و ازش خون میومد پاهامم همینطور
به سختی و با درد شیشه هارو در اوردم به بازوم نگاه کردم
جای سیگارش مونده بود و همچنان میسوخت
خودمو ول کردم و به گریه کردن ادامه دادم
اشکام ناخوداگاه سر میخوردن
رو گونم خودم نمیخواستم اما روحم درد داشت
بدنم درد داشت
چشمام بخاطره روح و بدنه زخمیم اشک میریخت
چرا اینطور شد مگه من چه کاره اشتباهی کردم دارم تاوان چیو
پس میدم کارمای کدوم کارمه؟
من همش سعی کردم تا جایی که میتونم ادم خوبی باشم اما چیشد
حافظمو از دست دادم
نمیدونم دقیقا کی هستم خواهرمو از دست دادم
زندگیمو از دست دادم
الانم گیر کسی افتادم که نمیدونم مشکلش با من چیه یا اصلا کیه
مطمئنا اگه ادم بدی بودم این بلاها سرم نمیومد من دختر قوی ای نیستم همش دارم سعی میکنم
قوی باشم...
🍷💖💖🍷
"میسو"
چسبیدم به دیوار قلبم تو دهنم میزد
"نم... یخواستم اینکارو کنم اما حرفت زشت بود"
یلند خندید خنده هاش رو مخم بود هیچ تغییری توحالت صورتش نبود
رفتم اونور تر که پام سوزش گرفت فهمیدم رفتم رو شیشه
انقدر اومد جلو خودشو چسبوند بهم
سیگارش هنوز روشن بود یه بوک محکم بهش زد دودشو تو صورتم خالی کرد
سرفم گرفت بازم سذم تیر کشید و صحنه های گنگی اومد تو سرم
"مثله اینکه وحشی بازی ام بلدی"
بهش نگاه کردم اما گذرا
"گفتم که نمیخواستم اینکارو کنم"
"واقعا که احمقی"
یه نیشخند رو صورتش بود این خونسرد بودنش منو میترسوند
"کاری میکنم از شدت پشیمونی بخوای خودتو بکشی"
از ترس هیچکاری نمیتونستم بکنم
یهو بازومو گرفت
و خودشو محکم چسبوند بهم حس میکردم دارم له میشم خیلی بدن سفتی داشت
بدنش کاملا به بدنم چسییده بود و منو قفل کردا بود
سیگارشو اورد بالا یه پوک دیگه بهش زد
رو بازوم خاموشش کرد از شدت سوزش چشامو محکم بستمو به همون دستش چنگ زدم
"دردم میاد عوضی"
"جدی؟"
پوزخند زد"خوب منم همینو میخوام"
محکم تر فشار داد که دیگه داشتم میمردم
سوزشش خیلی وحشتناک بود ولش کرد و انداختش زمین
یهو ازم دور شد یه کشیده خیلی محکم زد بهم که پرت شدم رو خورد شیشه
ها بیشتریاش تو بدنم فرو رفت و من از شدت درد داشتم از حال میرفتم
موهامو گرفت و کشید و بلندم کرد
محکم کبوندم به
دیوار از درد کمرم آه کشیدم صورتمو با یه دستش گرفت و مچاله کرد
"یه بار زدی تو صورت جونگ کوک تا اخر عمرت هزار بار حتی بیشتر میخوره تو صورتت"
به کل بدنم نگاه کرد و تو چشام خیره شد
"البته خیلی بدتر از زدن صورت گیرت میاد بیب"
دلم میخواد بکشمش حالم ازش بهم میخوره پرتم کرد که افتادم زمین
خندید و رفت و درو بست
به سختی بلند شدم و نشستم
اشکام در اومدن شروع کردم گریه کردن هیچوقت بلند گریه نمیکردم
به دستام نگاه کردم خیلی زخمی شده بود و ازش خون میومد پاهامم همینطور
به سختی و با درد شیشه هارو در اوردم به بازوم نگاه کردم
جای سیگارش مونده بود و همچنان میسوخت
خودمو ول کردم و به گریه کردن ادامه دادم
اشکام ناخوداگاه سر میخوردن
رو گونم خودم نمیخواستم اما روحم درد داشت
بدنم درد داشت
چشمام بخاطره روح و بدنه زخمیم اشک میریخت
چرا اینطور شد مگه من چه کاره اشتباهی کردم دارم تاوان چیو
پس میدم کارمای کدوم کارمه؟
من همش سعی کردم تا جایی که میتونم ادم خوبی باشم اما چیشد
حافظمو از دست دادم
نمیدونم دقیقا کی هستم خواهرمو از دست دادم
زندگیمو از دست دادم
الانم گیر کسی افتادم که نمیدونم مشکلش با من چیه یا اصلا کیه
مطمئنا اگه ادم بدی بودم این بلاها سرم نمیومد من دختر قوی ای نیستم همش دارم سعی میکنم
قوی باشم...
🍷💖💖🍷
۵۶.۳k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.