part12
#part12
رستا
کوکی:توی این هوا این ساعت با چمدون انوقت افرا:همم بله ولبخنده دندون نمایی زدو از لای دندوناش نامحسوس گفت:رستا جمش کن من مثه خودش لبخندزدمو همونجوری کفتم:خاک توسره بی مغزت کنن بگو خب +ن ینی چیزع داشتیم میرفتیم یه هتل دیگه اینجا مثه اینکه میخوان تخلیش کنن جیمین:واقعاانوقت جایی برای رفتن دارین افرا:ن یکی محکم با ارنجم زدم تو پهلوشو گفتم:اره جیمین شی میریم یه هتل دیگه کوکی:ولی خب اینجا به نسبت بقیه هتلا قیمتاش مناسب تره پول هتلای دیگرو دارین +یه کاری میکنیم شما نگران نباشین صبر کنین الان خطو بهتون میدم میخواستم درش بیارم که دست کوک نشست رو دستم یه لحظه لرزیدم که فکر کنم فهمید دستشو برداشتو گفت:راستش خط بهونه بود ما امدیم اینجا که ازتون معذرت بخوایم مگه ن هیونگ نامجون امد جلووگفت:اره من واقعا به خاطره حرفایی کع زدم شرمندم معذرت میخوام عصبی شدم +ن نامجون شی شما چیزع بدی نگفتین ناراحت نباشین نامجون لبخند گرمی بهم زدوتشکر کردجیمین:میگم هیونگ نامجون:همم بله جیمین:میگم چطورع یه مدت باما زندگی کنن تاموقعی که یه جاییو پیداکنن چطوره هممون با چشای گشاد بهش نگاه کردیمو گفتیم:چییی نامجون:چی میگی جیمین توکه وضعیت مارو میدونی جیمین:خب مگه میخوان چیکارکنن مخفیانه زندگی میکنیم بااون کاره کوکیم که درست شد میتونن تایه ماهه دیگه یه خونه اجاره کنن کوکی:اره راست میگه هیونگ اونا ارمین گناه دارن تویه کشورما غریبن جاییو ندارن+عاا ن ممنون بچهها ما مزاحم شما نمیشیم میریم تو یه هتل دیگه یه مدت بعدم که حقوقامونو گرفتیم یه جاییو اجاره میکنیم نامجون:ن حق با بچهها ست شماتوی کشور ما جاییوندارین باما بیاین بعد یع ماه میتونین یه خونه بگیرین برین هممون به هم نگاه کردیم واقعا پولمون نمیرسید به اون هتلاافراورویا با سر اشاره کردن که قبول کنم پس گفتم:باشه ممنون که کمکمون میکنین وکمک کردن چمدونامونوببریمو سوارماشین بشیم
نظراتتون فراموش نشه استایلاشون فردا میزارم 😍
رستا
کوکی:توی این هوا این ساعت با چمدون انوقت افرا:همم بله ولبخنده دندون نمایی زدو از لای دندوناش نامحسوس گفت:رستا جمش کن من مثه خودش لبخندزدمو همونجوری کفتم:خاک توسره بی مغزت کنن بگو خب +ن ینی چیزع داشتیم میرفتیم یه هتل دیگه اینجا مثه اینکه میخوان تخلیش کنن جیمین:واقعاانوقت جایی برای رفتن دارین افرا:ن یکی محکم با ارنجم زدم تو پهلوشو گفتم:اره جیمین شی میریم یه هتل دیگه کوکی:ولی خب اینجا به نسبت بقیه هتلا قیمتاش مناسب تره پول هتلای دیگرو دارین +یه کاری میکنیم شما نگران نباشین صبر کنین الان خطو بهتون میدم میخواستم درش بیارم که دست کوک نشست رو دستم یه لحظه لرزیدم که فکر کنم فهمید دستشو برداشتو گفت:راستش خط بهونه بود ما امدیم اینجا که ازتون معذرت بخوایم مگه ن هیونگ نامجون امد جلووگفت:اره من واقعا به خاطره حرفایی کع زدم شرمندم معذرت میخوام عصبی شدم +ن نامجون شی شما چیزع بدی نگفتین ناراحت نباشین نامجون لبخند گرمی بهم زدوتشکر کردجیمین:میگم هیونگ نامجون:همم بله جیمین:میگم چطورع یه مدت باما زندگی کنن تاموقعی که یه جاییو پیداکنن چطوره هممون با چشای گشاد بهش نگاه کردیمو گفتیم:چییی نامجون:چی میگی جیمین توکه وضعیت مارو میدونی جیمین:خب مگه میخوان چیکارکنن مخفیانه زندگی میکنیم بااون کاره کوکیم که درست شد میتونن تایه ماهه دیگه یه خونه اجاره کنن کوکی:اره راست میگه هیونگ اونا ارمین گناه دارن تویه کشورما غریبن جاییو ندارن+عاا ن ممنون بچهها ما مزاحم شما نمیشیم میریم تو یه هتل دیگه یه مدت بعدم که حقوقامونو گرفتیم یه جاییو اجاره میکنیم نامجون:ن حق با بچهها ست شماتوی کشور ما جاییوندارین باما بیاین بعد یع ماه میتونین یه خونه بگیرین برین هممون به هم نگاه کردیم واقعا پولمون نمیرسید به اون هتلاافراورویا با سر اشاره کردن که قبول کنم پس گفتم:باشه ممنون که کمکمون میکنین وکمک کردن چمدونامونوببریمو سوارماشین بشیم
نظراتتون فراموش نشه استایلاشون فردا میزارم 😍
۱۳.۲k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.