کل محوطه توی سکوت سنگینی رفت و حتی جیسونگ هم برای چند ثانیهای بهت ...
/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/
ᴾᵃʳᵗ ⁷
.
.
کل محوطه توی سکوتِ سنگینی رفت و حتی جیسونگ هم برای چند ثانیهای بهت زده شد ، اخراج به معنای برای همیشه نیومدن نیست ، باید یه یادگاری از من روی تنش میموند و ترجیحم استفاده از ثبت لگویِ اخراج با اهنی داغ رویِ تن فرد بود .
جیسونگ : شماره ۷ ، شرطت برای این مسابقه، چیه
همونطور که به چشمام نگاه میکرد بلند گفت
کوک : تمامِ میزبان ، شرط من برای برد در این مسابقه شماره ۱۹ هست
کوچیکترین صدایی توی محوطه نبود ، جو سنگین شده بود ، حتی VIP ها هم توی شک بودن و مشتاق اینکه من چطور انجامش میدم ، چطور میبرم.. میبرم؟.....
جیسونگ : شماره ۱۹ و شماره ۷ با شمارش من مسابقه رو شروع کنید ( چقدر ش )
درحالی که توی چشمایِ شماره ۷ زل زده بودم جیسونگ شروع کرد
جیسونگ : سه ، دو ، یک
سکوت...
هیچ چیز دیگه وجود نداشت ، صدای نفس هایِ نامنظمش رو میشنیدم ، تموم افکارم رو پس زدم و همهء توجهم رو توی این مسابقه گذاشتم ، روند کارش این بود که بعد از خسته کردن طرفِ مقابل با از زیر حملاتش در رفتن و عصبانی کردنش بخاطر کسب نکردن هیچ امتیازی در صدم ثانیه چند حرکت مختلف و پشت هم به سر و یا سینهش بزنه تا دیگه نتونه بلند شه . اما کور خونده بود .
از بین تماشاچی ها هم همه خیلی آرومی بود ، برعکس باقیِ مسابقات هیچ تشویق و دعوایی نبود و همه فقط به رینگ چشم دوخته بودن
خودم رو تا حد ممکن به کش هایِ اطراف رینگ نزدیک کردم و اون هم پا به پای من جلو میومد ، حدس میزدم قراره چیز جدیدی رو کنه تا منو سوپرایز کنه ، یه حرکت غافلگیر کننده ، اما درحالی که سعی میکرد به ماوثگارد توی دهنش اهمیت نده فقط آروم گفت
کوک : واقعا نمیخوام بلایی سرت بیارم
چشمام رو آروم باز و بسته کردم و به چشمای سیاهش نگاه کردم و دستام رو خیلی آروم پایین اوردم
ملودی : پس چرا داری جوری نگاه میکنی انگار میخوای منو بکشی
تک خندهای کرد اما هنوز گاردش محکم بود
کوک : گفتم نمیخوام بهت آسیب بزنم اما نگفتم که میخوام ببازم که تو دستات رو اینطوری بیاری پایین..
کمی دستاش رو نرم کرد و از استحکام بدنش کم کرد.. این تنها راهم بود.. این اولین باری بود که خودم رو ضعیف میدیدم..
ملودی : اینطوری که باهام حرف میزنی دلم میخواد فکتو بیارم پایین
هنوز اروم و نرم بود
کوک : برای چند لحظه فکر کردم دختر خوب..
قبل از اینکه بزارم حرفش رو کامل کنه با مشت محکمی آپرکات ( مشت محکم از پایین به بالا زیر چونه ) رو روش اجرا کردم که باعث شد چند قدم عقب بره ، قبل از اینکه بزارم به خودش بیاد با ضربه هوک ( مشتی نیم دایره به پهلو یا سر ) خواستم بیشتر منگش کنم که با سرعت زیادی جاخالی داد و درحالی که سعی کردم بفهمم کدوم طرفم وایساده "ببخشید" ارومی در گوشم گفته شد و ضربه سنگینی رو توی گیجگاهم حس کردم و ماوث گارد از دهنم خارج شد و زانوهام خالی شدن و قبل از اینکه کامل و محکم رو زمین بیوفتم از پشت کسی دلم رو گرفت و رو زمین گذاشتم .
ᴾᵃʳᵗ ⁷
.
.
کل محوطه توی سکوتِ سنگینی رفت و حتی جیسونگ هم برای چند ثانیهای بهت زده شد ، اخراج به معنای برای همیشه نیومدن نیست ، باید یه یادگاری از من روی تنش میموند و ترجیحم استفاده از ثبت لگویِ اخراج با اهنی داغ رویِ تن فرد بود .
جیسونگ : شماره ۷ ، شرطت برای این مسابقه، چیه
همونطور که به چشمام نگاه میکرد بلند گفت
کوک : تمامِ میزبان ، شرط من برای برد در این مسابقه شماره ۱۹ هست
کوچیکترین صدایی توی محوطه نبود ، جو سنگین شده بود ، حتی VIP ها هم توی شک بودن و مشتاق اینکه من چطور انجامش میدم ، چطور میبرم.. میبرم؟.....
جیسونگ : شماره ۱۹ و شماره ۷ با شمارش من مسابقه رو شروع کنید ( چقدر ش )
درحالی که توی چشمایِ شماره ۷ زل زده بودم جیسونگ شروع کرد
جیسونگ : سه ، دو ، یک
سکوت...
هیچ چیز دیگه وجود نداشت ، صدای نفس هایِ نامنظمش رو میشنیدم ، تموم افکارم رو پس زدم و همهء توجهم رو توی این مسابقه گذاشتم ، روند کارش این بود که بعد از خسته کردن طرفِ مقابل با از زیر حملاتش در رفتن و عصبانی کردنش بخاطر کسب نکردن هیچ امتیازی در صدم ثانیه چند حرکت مختلف و پشت هم به سر و یا سینهش بزنه تا دیگه نتونه بلند شه . اما کور خونده بود .
از بین تماشاچی ها هم همه خیلی آرومی بود ، برعکس باقیِ مسابقات هیچ تشویق و دعوایی نبود و همه فقط به رینگ چشم دوخته بودن
خودم رو تا حد ممکن به کش هایِ اطراف رینگ نزدیک کردم و اون هم پا به پای من جلو میومد ، حدس میزدم قراره چیز جدیدی رو کنه تا منو سوپرایز کنه ، یه حرکت غافلگیر کننده ، اما درحالی که سعی میکرد به ماوثگارد توی دهنش اهمیت نده فقط آروم گفت
کوک : واقعا نمیخوام بلایی سرت بیارم
چشمام رو آروم باز و بسته کردم و به چشمای سیاهش نگاه کردم و دستام رو خیلی آروم پایین اوردم
ملودی : پس چرا داری جوری نگاه میکنی انگار میخوای منو بکشی
تک خندهای کرد اما هنوز گاردش محکم بود
کوک : گفتم نمیخوام بهت آسیب بزنم اما نگفتم که میخوام ببازم که تو دستات رو اینطوری بیاری پایین..
کمی دستاش رو نرم کرد و از استحکام بدنش کم کرد.. این تنها راهم بود.. این اولین باری بود که خودم رو ضعیف میدیدم..
ملودی : اینطوری که باهام حرف میزنی دلم میخواد فکتو بیارم پایین
هنوز اروم و نرم بود
کوک : برای چند لحظه فکر کردم دختر خوب..
قبل از اینکه بزارم حرفش رو کامل کنه با مشت محکمی آپرکات ( مشت محکم از پایین به بالا زیر چونه ) رو روش اجرا کردم که باعث شد چند قدم عقب بره ، قبل از اینکه بزارم به خودش بیاد با ضربه هوک ( مشتی نیم دایره به پهلو یا سر ) خواستم بیشتر منگش کنم که با سرعت زیادی جاخالی داد و درحالی که سعی کردم بفهمم کدوم طرفم وایساده "ببخشید" ارومی در گوشم گفته شد و ضربه سنگینی رو توی گیجگاهم حس کردم و ماوث گارد از دهنم خارج شد و زانوهام خالی شدن و قبل از اینکه کامل و محکم رو زمین بیوفتم از پشت کسی دلم رو گرفت و رو زمین گذاشتم .
- ۹.۳k
- ۲۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط