پارت هفت
پارت هفت
همون جوری بهش نگاه میکردم که از خواب بلند شد و تا چشماشو واز کرد خودشو از بغلم در آورد
ا.ت، صب بهر بیا صبونه(تند و سریع)
جیهوپ ،اوک
بعد صبحانه
جیهوپ ،ا.ت من باید برم حموم
ا.ت، اوک حموم تو اتاقمه حوله و لباساتم گذاشتم تو کمد چوروک نشه
جیهوپ، من تنها نمی تونم برم زخمم
ا.ت، آها باشه (دوستان موهای ا.ت رو گذاشتم )
تو حموم
جیهوپ لباساشو در آورد
ا.ت ، وی کار میکنی
جیهوپ ، با لباس نمیشه حموم کرد
در همین حین زنگ در میخوره
ا.ت، من الان میام
جیهوپ اول از چشمی ببین کیه بعد درو وا کن
ا.ت، باشه بابا
ا.ت، کوک تویی
کوک،سلام اره منم خب نیومدی و تماسامو جواب ندادی نگرانت شدم و اینکه میشه بغلت کنم
ا.ت، وا خوبی
کوک، اره حالا بیا و ا.ت رو بغل میکنه از کمر ا.ت میگیره اما فقط از روی نگرانی این کار رو میکنه و عاشق ا.ت نیست و فقط اونو مثل خواهر کوچکش میدونه
جیهوپ ویو
داشتم نگاه میکردم چرا چرا اون ا.ت رو انقد محکم بغل کرده بود اون میدونم باهات چیکار کنم ا.ت
که ا.ت هم لپ کوک رو بوس کرد
ا.ت، خب دیگه خوبم نمیای تو
هنوز کوک با دستاش ا.ت رو گرفته
کوک، نه باید برم مراقب خودت باش فسقلی
ا.ت، باشه بابا فسقلیم خودتی
کوک، خوب من میرم و اونم لپ ا.ت رو بوس میکنه (بچه ها این دوتا مثه خواهر برادرن فکر بد نکنید )
ا.ت، خوب رفت
و ا.ت میره تو اتاق و میره تو حموم که با قیافه عصبی و قرمز شده جیهوپ رو به رو میشه
ا.ت، میگم خوبی
جیهوپ ، اون پسره چیکارته
ا.ت، کوکو میگی خب اون دوست بچگیمه
جیهوپ ، بغلت کرده بود
ا.ت، اره خب مگه چیه
جیهوپ، هیچی
و بعد ا.ت رو میچسبونه به دیوار و بعد هم لباشو میزاره رو لب ا.ت و سریع بر میداره
دوش هر دوتاشونو خیس کرده بود آستین بلند ا.ت به بدنش چسبیده بود و همه چیش معلوم بود
جیهوپ ، میدونی که من الان میتونم با همون اسلحه تو کشو بکشمت پس خودت باهام را بیا
و دوباره ا.ت رو میبوسه و لباشو مک میزنه
ا.ت ویو
این داره چیکار میکنه میخوام پسش بزنم اما اون آیی خدا
و فقط کنترل بوسه رو دادم به جیهوپ و خودمم کم کم هم کاری کردم
جیهوپ ، نفس کم آورد و ازش جدا شد و به بدنش که بخاطر لباس خیسش معلوم بود نگاه کرد
ا.ت، تو داری چیکار میکنی
جیهوپ کم کم دستای ا.ت رو ول کرد و کمرشو گرفت
جیهوپ ، فقط دیگه نمیتونم تحمل کنم
ا.ت، جیهوپ بس کن لطفاً
جیهوپ ، بقیه میتونن بغلت کنن یا ببوسنت من نمی تونم
ا.ت. کوک فقط لپمو بوس کرد اون مثل داداشمه
جیهوپ ، اون مثل داداشته لی تو مثل چی هستی هان من دوس ندارم که بقیه به اموالم دست بزنن
ا.ت، جیهوپ بسه دیگه
جیهوپ آروم باش بیب و دوباره لب های ا.ت رو میبوسه که نفس کم میارن و جدا میشن و جیهوپ کم کم لباس ا.ت رو در میاره
ا.ت، نه من نمی تونم
جیهوپ ، من دوس.....
همون جوری بهش نگاه میکردم که از خواب بلند شد و تا چشماشو واز کرد خودشو از بغلم در آورد
ا.ت، صب بهر بیا صبونه(تند و سریع)
جیهوپ ،اوک
بعد صبحانه
جیهوپ ،ا.ت من باید برم حموم
ا.ت، اوک حموم تو اتاقمه حوله و لباساتم گذاشتم تو کمد چوروک نشه
جیهوپ، من تنها نمی تونم برم زخمم
ا.ت، آها باشه (دوستان موهای ا.ت رو گذاشتم )
تو حموم
جیهوپ لباساشو در آورد
ا.ت ، وی کار میکنی
جیهوپ ، با لباس نمیشه حموم کرد
در همین حین زنگ در میخوره
ا.ت، من الان میام
جیهوپ اول از چشمی ببین کیه بعد درو وا کن
ا.ت، باشه بابا
ا.ت، کوک تویی
کوک،سلام اره منم خب نیومدی و تماسامو جواب ندادی نگرانت شدم و اینکه میشه بغلت کنم
ا.ت، وا خوبی
کوک، اره حالا بیا و ا.ت رو بغل میکنه از کمر ا.ت میگیره اما فقط از روی نگرانی این کار رو میکنه و عاشق ا.ت نیست و فقط اونو مثل خواهر کوچکش میدونه
جیهوپ ویو
داشتم نگاه میکردم چرا چرا اون ا.ت رو انقد محکم بغل کرده بود اون میدونم باهات چیکار کنم ا.ت
که ا.ت هم لپ کوک رو بوس کرد
ا.ت، خب دیگه خوبم نمیای تو
هنوز کوک با دستاش ا.ت رو گرفته
کوک، نه باید برم مراقب خودت باش فسقلی
ا.ت، باشه بابا فسقلیم خودتی
کوک، خوب من میرم و اونم لپ ا.ت رو بوس میکنه (بچه ها این دوتا مثه خواهر برادرن فکر بد نکنید )
ا.ت، خوب رفت
و ا.ت میره تو اتاق و میره تو حموم که با قیافه عصبی و قرمز شده جیهوپ رو به رو میشه
ا.ت، میگم خوبی
جیهوپ ، اون پسره چیکارته
ا.ت، کوکو میگی خب اون دوست بچگیمه
جیهوپ ، بغلت کرده بود
ا.ت، اره خب مگه چیه
جیهوپ، هیچی
و بعد ا.ت رو میچسبونه به دیوار و بعد هم لباشو میزاره رو لب ا.ت و سریع بر میداره
دوش هر دوتاشونو خیس کرده بود آستین بلند ا.ت به بدنش چسبیده بود و همه چیش معلوم بود
جیهوپ ، میدونی که من الان میتونم با همون اسلحه تو کشو بکشمت پس خودت باهام را بیا
و دوباره ا.ت رو میبوسه و لباشو مک میزنه
ا.ت ویو
این داره چیکار میکنه میخوام پسش بزنم اما اون آیی خدا
و فقط کنترل بوسه رو دادم به جیهوپ و خودمم کم کم هم کاری کردم
جیهوپ ، نفس کم آورد و ازش جدا شد و به بدنش که بخاطر لباس خیسش معلوم بود نگاه کرد
ا.ت، تو داری چیکار میکنی
جیهوپ کم کم دستای ا.ت رو ول کرد و کمرشو گرفت
جیهوپ ، فقط دیگه نمیتونم تحمل کنم
ا.ت، جیهوپ بس کن لطفاً
جیهوپ ، بقیه میتونن بغلت کنن یا ببوسنت من نمی تونم
ا.ت. کوک فقط لپمو بوس کرد اون مثل داداشمه
جیهوپ ، اون مثل داداشته لی تو مثل چی هستی هان من دوس ندارم که بقیه به اموالم دست بزنن
ا.ت، جیهوپ بسه دیگه
جیهوپ آروم باش بیب و دوباره لب های ا.ت رو میبوسه که نفس کم میارن و جدا میشن و جیهوپ کم کم لباس ا.ت رو در میاره
ا.ت، نه من نمی تونم
جیهوپ ، من دوس.....
۶.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.