پارت شیش
پارت شیش
ا.ت ویو
رفتم تو که دیدم تو ساک یه چند دست لباس و حوله لباس زیر و این جور چیزا هست و یه اسلحه
سریع رفتم مبایلمو پر داشتم که زنگ بزنم که دیدم ته پیام فرستاده
ته ، ا.ت مراقب خودت باش برای جیهوپ لباس فرستادم و یه اسلحه هم هست اون برای مواقع اضطراری هست توی کشو یا هر جایی که دم دست باشه قایمش کن
پس بیخیال زنگ زدن شدم و گوشیمو کنار گذاشتم و رفتم لباسمو عوض کردم و یه تاپ شلوارک پوشیدم(استایل بعد)
رفتم تو اتاق که دیدم جیهوپ خوابه لباسشو که خونی بود در آوردم و پانسنامشو نگاه کردم ولی خب خیلی داغ بود و تب داشت پس رفتم و یه پارچه با آب اوردم و رو پیشونیش گزاشتم
سه ساعت بعد
ساعت چهار صبح و تازه تبش پایین اومده که رفتم و رو مبل خوابیدم
جیهوپ ویو
صب پاشدم دیدم رو تختم و ا.ت هم رو مبل خوابیده من فقط داشتم نگاه میکردم انگار دیشب تا صبح بالا سرم بوده رفتم از توی اون ساک که گوشه اتاق بود یه دست لباس برداشتم چون ساکپخودم بود میشناختمش اما خب بخاطر زخمم نمی تونستم که دیدم ا.ت بیدار شد و پتورو کنار زد یه لباس کوتاه تنش بود و بدن سفیدش معلوم بود
ا.ت، کمک میخوای
جیهوپ ، خب به نظرت
ا.ت، خب بابا جای تشکرشه
ا.ت رفتم و لباسو تنش کردم و داشتم دکمه هاشو میبستم که متوجه نفس های تندش شدم
ا.ت، تموم شد حالت چطوره بهتری
جیهوپ ، اره خوبم بقیه مجان
ا.ت، خب اونا رفتن همون دیشب و گفتم نزارم تو هم بری
جیهوپ ، می مگه من بچم
ا.ت، همین که هست من رفتم بیا صبونه
و رفت
جیهوپ ، خب من که بدم نمیاد پیشش باشم پس اوکیه
و باهم صبحانه خوردن
شب
ا.ت، جیهوپ زخمت خون ریزی داره اوف پانسنانشو باید عوض کنم
و رفت وسایلو آورد و دکمه های جیهوپ رو بدون توجه بهش واز کرد
جیهوپ ، قلبم داشت میومد تو دهنم من این دخترو میخوام
ا.ت، لباس جیهوپ رو در آورد و پانسمانشو عوض کرد
ا.ت، بیا تموم شد
جیهوپ دست ا.ت رو میگیره و با خودش میبره سمت اتاق و ا.ت رو میشوند روتخت و خودشم میره بغلش میشه
ا.ت، جیهوپ خوبی چرا همچین میکنی
جیهوپ ، خب من خوابم میاد و اینکه اگه تنها بخوابم ممکنه زخمم خون ریزی کنه و نفهمم
ا.ت، اوک پس من میرم اونجا رو مبل
که جیهوپ ، سفت بغلش میکنه و دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه
جیهوپ، میشه نری
ا.ت وای این چرا یهو انقد مهربون شد نه به اون موقع ها که انقد سرد بود نه به الان که انقد لبخند میزنه و مظلوم حرف میزنه
ا.ت، آخه من
جیهوپد، هیش بخواب و منو به خودش بیشتر نزدیک میکنه
انقد قلبم تند میزد که داشتم میمردم اما خب من اینو دوسش دارم نمی دونم چرا اما با تمام سرد بودنش اما با من خوبه من دوسش دارم فک کنم عاشق شدم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
جیهوپ ویو
صب پاشدم دیدم ا.ت تو بغلمه و منم خیلی سفت بغلش کردم...
ا.ت ویو
رفتم تو که دیدم تو ساک یه چند دست لباس و حوله لباس زیر و این جور چیزا هست و یه اسلحه
سریع رفتم مبایلمو پر داشتم که زنگ بزنم که دیدم ته پیام فرستاده
ته ، ا.ت مراقب خودت باش برای جیهوپ لباس فرستادم و یه اسلحه هم هست اون برای مواقع اضطراری هست توی کشو یا هر جایی که دم دست باشه قایمش کن
پس بیخیال زنگ زدن شدم و گوشیمو کنار گذاشتم و رفتم لباسمو عوض کردم و یه تاپ شلوارک پوشیدم(استایل بعد)
رفتم تو اتاق که دیدم جیهوپ خوابه لباسشو که خونی بود در آوردم و پانسنامشو نگاه کردم ولی خب خیلی داغ بود و تب داشت پس رفتم و یه پارچه با آب اوردم و رو پیشونیش گزاشتم
سه ساعت بعد
ساعت چهار صبح و تازه تبش پایین اومده که رفتم و رو مبل خوابیدم
جیهوپ ویو
صب پاشدم دیدم رو تختم و ا.ت هم رو مبل خوابیده من فقط داشتم نگاه میکردم انگار دیشب تا صبح بالا سرم بوده رفتم از توی اون ساک که گوشه اتاق بود یه دست لباس برداشتم چون ساکپخودم بود میشناختمش اما خب بخاطر زخمم نمی تونستم که دیدم ا.ت بیدار شد و پتورو کنار زد یه لباس کوتاه تنش بود و بدن سفیدش معلوم بود
ا.ت، کمک میخوای
جیهوپ ، خب به نظرت
ا.ت، خب بابا جای تشکرشه
ا.ت رفتم و لباسو تنش کردم و داشتم دکمه هاشو میبستم که متوجه نفس های تندش شدم
ا.ت، تموم شد حالت چطوره بهتری
جیهوپ ، اره خوبم بقیه مجان
ا.ت، خب اونا رفتن همون دیشب و گفتم نزارم تو هم بری
جیهوپ ، می مگه من بچم
ا.ت، همین که هست من رفتم بیا صبونه
و رفت
جیهوپ ، خب من که بدم نمیاد پیشش باشم پس اوکیه
و باهم صبحانه خوردن
شب
ا.ت، جیهوپ زخمت خون ریزی داره اوف پانسنانشو باید عوض کنم
و رفت وسایلو آورد و دکمه های جیهوپ رو بدون توجه بهش واز کرد
جیهوپ ، قلبم داشت میومد تو دهنم من این دخترو میخوام
ا.ت، لباس جیهوپ رو در آورد و پانسمانشو عوض کرد
ا.ت، بیا تموم شد
جیهوپ دست ا.ت رو میگیره و با خودش میبره سمت اتاق و ا.ت رو میشوند روتخت و خودشم میره بغلش میشه
ا.ت، جیهوپ خوبی چرا همچین میکنی
جیهوپ ، خب من خوابم میاد و اینکه اگه تنها بخوابم ممکنه زخمم خون ریزی کنه و نفهمم
ا.ت، اوک پس من میرم اونجا رو مبل
که جیهوپ ، سفت بغلش میکنه و دستاشو دور کمر ا.ت حلقه میکنه
جیهوپ، میشه نری
ا.ت وای این چرا یهو انقد مهربون شد نه به اون موقع ها که انقد سرد بود نه به الان که انقد لبخند میزنه و مظلوم حرف میزنه
ا.ت، آخه من
جیهوپد، هیش بخواب و منو به خودش بیشتر نزدیک میکنه
انقد قلبم تند میزد که داشتم میمردم اما خب من اینو دوسش دارم نمی دونم چرا اما با تمام سرد بودنش اما با من خوبه من دوسش دارم فک کنم عاشق شدم تو همین فکرا بودم که خوابم برد
جیهوپ ویو
صب پاشدم دیدم ا.ت تو بغلمه و منم خیلی سفت بغلش کردم...
۵.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.