my clasmate p¹¹
یون:خوب برو بیرون تا بپوشم
ته:نمیخوام
یون:برو
ته:تو مو خوام
یون:پس من میرم تو حموم عوض میکنم
ته:برو
<یون لباساشو عوض کرد و اومد. بیرون تهیونگ اماده شده بود
یون ویو:
چقد تو این لباس جذابه خدا خیلی خوشتیپهههه
ته ویو:
خداا این خیلی کیوته میخوام برم بخورمش×تسبیح من کو×
یون:امممم تهیونگ
ته:......
یون:ته
ته:....هن ها کجا نه مت نگا نمیکردم
یون:چیو؟
ته:ها شت هی..هیچی
بیا بریم
تهیونگ اومد دست یون رو گرفت و براید استایل بغلش کرد و بردش تو ماشین
یون:خودم پا دارما
ته:میدونم
یون:هومم
=در بار=
سوهو:چطوین یا نه (مسته)
اسم من سوهواِ
اجازه دارم بگویم :
سلام!
یون:این چی زده
ته:زهرماریی
یون:مامان بابا سلام خانم کیم و اقای کیم سلام
ننه ته:سلام دخترم
ننت:خوشگذشت
یون:خیلی
بابات:بیاین سوجو بخوریم
ته:ممنان
یون:اممم...ممنون
بابات:خوب بچه ها ما فردا برمیگردیم کره
تهیونگ:اوکی
یون:اوکی
بابات:یون تهیونگ هرروز صبح میاد دنبالت و باهم میرین
یون:اوکی
ته:نمیخوام
یون:برو
ته:تو مو خوام
یون:پس من میرم تو حموم عوض میکنم
ته:برو
<یون لباساشو عوض کرد و اومد. بیرون تهیونگ اماده شده بود
یون ویو:
چقد تو این لباس جذابه خدا خیلی خوشتیپهههه
ته ویو:
خداا این خیلی کیوته میخوام برم بخورمش×تسبیح من کو×
یون:امممم تهیونگ
ته:......
یون:ته
ته:....هن ها کجا نه مت نگا نمیکردم
یون:چیو؟
ته:ها شت هی..هیچی
بیا بریم
تهیونگ اومد دست یون رو گرفت و براید استایل بغلش کرد و بردش تو ماشین
یون:خودم پا دارما
ته:میدونم
یون:هومم
=در بار=
سوهو:چطوین یا نه (مسته)
اسم من سوهواِ
اجازه دارم بگویم :
سلام!
یون:این چی زده
ته:زهرماریی
یون:مامان بابا سلام خانم کیم و اقای کیم سلام
ننه ته:سلام دخترم
ننت:خوشگذشت
یون:خیلی
بابات:بیاین سوجو بخوریم
ته:ممنان
یون:اممم...ممنون
بابات:خوب بچه ها ما فردا برمیگردیم کره
تهیونگ:اوکی
یون:اوکی
بابات:یون تهیونگ هرروز صبح میاد دنبالت و باهم میرین
یون:اوکی
۴.۵k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.