بیدارم کن

«بیدارم کن»


بیدارم کن،
بیدارم کن
از کابوسی که دم به دم با من میاد.
بیدارم کن
از تصویر یه برگ سبز تو چنگ باد.
بیدارم کن از این وحشت.
بیدارم کن.

فانوسم باش،
فانوسم باش
تو تاریکی که لحظه لحظه با منه.
فانوسم باش
وقتی این شب ستاره ها می شکنه.
فانوسم باش
تو این غربت، نازنینم!
با من باش!

آواز تو
صدای تو صدای شهر بی صداست.
لبخند تو
خلاصه ی ترانه هاست.
دستای تو
برای زخم من دواست.
بیدارم کن.

منو ببر که خسته ام
که خسته از سیاهی ام
منو ببر به سمت صبح
منو ببر به سمت نور
به سمت نور.//


#کارن_همایونفر
#میلاد_فرهودی
#یغما_گلرویی
دیدگاه ها (۱)

«سکانی آبی»روی تراسِ داغِ بعد از ظهر، پیراهنا رو باد پوشیدهچ...

«ترانه ی سکوت»خالی ام، خالی از آواز، خالی از جرأت پرواز.ای غ...

«محاکمه در خیابان»شاکیِ روزگار منم، تمام این شهر متهم، یه حا...

«وداع» وداع آخرم با تو، وداعم با نفسهامهببین نزدیکه ویرون شم...

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part: 𝟭𝟯 ویوی جونگ‌کوک: نور چراغ‌...

🌿 آرامش نیم‌روز 🌿الان که خورشید در میانه‌ی آسمونه،جهان بینِ ...

پارت ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط